ما ...
نویسنده : صفت الله دانش
نوروز، نخستینروز است از فروردینماه؛ و زینجهت روز نو نام کردند. زیراک، پیشانی سال نو است... و اوّل روزی است از زمانه؛ و فلک بدو آغازید گشتن(بیرونی، 2253). جشنیکه از دیرباز تا کنون با نام نوروز یاد و برگزار میشود، بیگمان همواره مهمترین جشن دینی و ملی آریاییان بوده است. نوروز در زبان پهلوی بهصورت «نوک روچ» آمده است که جز نخست آن در فارسی امروز بهشکل «نو» و جز دوم آن با تحوّل«چ» به «ز» بهصورت «روز» درآمده است. در بارۀ پیدایش جشن نوروز، در نوشتههای کهن فارسی و عربی، روایتهای مختلفی آمده که اغلب بنیاد آنرا به جمشید – پادشاه پیشدادی سرزمین آریان – نسبت دادهاند. در بیشتر واژهنامههای زبان فارسی و نیز آثار تاریخنویسان مسلمان، روایت پیدایش نوروز، تقریباً چنین آمده است: نخستین کسیکه نوروز را برقرار ساخت، جم(جمشید) بود و سببرا آن دانستهاند که وی دراین روز، جهانرا به تصرّف خویش درآورد و اینروز در واقع زمان استقرار قدرت وی بود و پس ازآن نیز نام نوروز براین روز بماند(اینوسترانتسف، 1348 : 95). و یا گفتهاند چون جمشید، گردونهیی ساخت و با آن به آسمان رفت، مردم از تماشای اینکار در شگفت و شادی شدند و آنرا جشن گرفتند( بیرونی، 1377 : 327) که همین روایت در شاهنامۀ فردوسی بخش پادشاهی جمشید نیز همینگونه آمده است. ابو ریجان البیرونی در کنار این روایتهای آمیخته با باورهای مردمی، نوروز نامیدن اینروز را ازآنرو میداند که قول وی«پیشانی سال نو» است(بیرونی، 1367 : 253). با این همه به سبب گردش سال در گاهشمار ایران باستان، مشکلات در باب تعیین زمان واقعی نوروز پدید آمده است. از دورۀ اسلامی، شواهدی در دست است که نشان میدهند، واقعشدن نوروز در نقطۀ اعتدال بهاری و آغازکردن سال نو از اول بهار از عهد ملکشاه سلجوقی است و پیش ازآن دستکم طی دورههایی ، نوروز در موقعیّتهای دیگری برگزار میشده است(بهرامی، 1383 : 53). زردشت، پیامبر آریاییان ظاهراً حدود 1000 تا 1200 پیش از میلاد میزیست. از نوشتههای زردشتی چنین برمیآید که نوروز پیش از زردشت هم وجود داشته و احتمالاً جشن بهاری همه اقوام آریایی بود است(بهار، 1377 : 496). زردشت به این جشن اهمیت دینی هم داد و حتّا برگزاری آنرا بر پیروان خویش تکلیف کرد و وظیفۀ دینی شمرد(بهرامی، 1383 : 53). رسالۀ نوروزنامه، منسوب به حکیم عمر خیّام نیشاپوری که دیدگاه علمی و نجومی را با روایتهای دیگر درآمیخته است، ضمن انتساب نوروز به جمشید، میگوید که وی«بنگریست که آنروز بامداد آفتاب، به اوّل دقیقۀ [برج] حمل آمد، مؤبدان عجم را گرد کرد و بفرمود که تاریخ ازاینجا آغاز کنند(خیّام، 1379 : 20). با این همه شواهدی نیز در دست است که نشان میدهند در روزگار زندهگی قومِ موسوم به هند و ایرانی، سال از اوّل تابستان و با تیرماه آغاز میشد. از سوی دیگر دانسته است که زمانی هم سال در اوّل تابستان آغاز میشد؛ ولی با ماه فرودین که بیرونی شرح آنرا آورده است(معین، 1364 : 158). جابهجایی زمان نوروز، بهسبب سیّاربودن سال رسمی و اختلاف و اختلاف آن با سال نجومی و حقیقی بود که اغلب، پس از دورههای معین، با اعمال کبیسه اختلاف را بر طرف میساختند و آغاز سال را به محل اصلی آن باز میگرداندند(بهرامی، 1383 : 54). به هرحال امروزه نوروز تنها بازماندۀ مجموعۀ جشنهای آریایی است که هنوز هم تقریباً، نزد همۀ اقوام آریایی برگزار میشود. این جشن جزو جشنهای رسمی مردمان آریانزمین است که امروزه جغرافیایی باستانی آنان به کشورهای دیگری چون: افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبیکستان، ترکمنستان کشور عرض وجود کرده و در طول تاریخ دراین کشورها پیوسته بهصورت رسمی برگزار میشده است. با آنکه در برگزاری رسمی این جشن در افغانستان بنابر جنگهای دوامدار و رویکار آمدن رژیمهای مختلف فکری و سیاسی، وقفههایی پیش آمده است، اما به هرترتیب، بین مردم این کشور، نوروز پیوسته یک جشن مردمی بوده و از سوی مردم بهگونۀ پرُ رنگ تجلیل شده است.