ما و آزمون و خطا در کارِ سازمانی؛ از ورای شش‌سال تقلا برای ادامه

دوشنبه 8 مرداد 1403
40 بازدید
ما و آزمون و خطا در کارِ سازمانی؛ از ورای شش‌سال  تقلا برای ادامه

نویسنده : کفایت الله محمدی

        روایت شکل‌گیری مرکز فرهنگی و اجتماعی خانه مولانا روایت بلندی است. همین‌طور چشم‌انداز و روایتی که کُنش این نهاد برآن استوار است بلندتر و درازدامن. اکنون که من این سطرهارا به‌مناسبت شش‌سالگی شکل‌گیری، حضور و کنش‌گری خانهٔ مولانا می‌نویسم، خودم را در لحظه‌لحظه‌ی این شش‌سال و در گستره‌ی ماه‌ها، هفته‌ها، روزها و ساعت‌هایی می‌یابم که من و شفق از ایده‌ی شکل‌دهی تا ایجاد و از ایجاد تا پرورش و محافظت به پای آن ریختیم و از سهمِ همه داشته‌ها‌ و انجام داده‌نی‌های مان کم کردیم تا به بام و بر آین عمارت نوبنیاد نقشی و آذینی آراسته باشیم. 
این مسیر برای ما که به خودمان نقشی کم‌تر از شهروند کنش‌گرا قایل نبودیم، در جامعه‌ی به‌شدت نیازمندِ نهادسازی و کار سازمانی سرشار از تجربه‌ی آزمون و خطا بود و است. یادکردنی‌ست که در پس‌زمینه‌ی سخن از تجلیل و یادبود شش‌سالگی خانه مولانا هیچ مرادِ مدعیانه‌ای نهفته نیست. سخن اساسی، فقط تأکید بر تداوم است. همان‌گونه شفق در «روایت یک نه» از مرحله‌ی نخستین چگونگی ایجاد خانه مولانا سخن گفتند، که معمولن دو سال اول این شش سال را دربرمی‌گیرد، ما در چهارسالِ  پسین از حیث کارکردی دو مرحله‌ی دیگر را نیز پیشت‌سر گذاشته‌ایم که در این پیوست به بخش واپسین آن مروری خواهم داشت. 

چالش‌ها و آسیب‌پذیری کار سازمانی در تجارب خانه مولانا

خالی از اهمیت نیست که به نکاتی از چالش و آسیب‌پذیری در زمینه‌کار سازمانی که بخشی از تجارب و مواجهه‌ی خانه مولانا را نیز شکل می‌دهد اشاره‌ی گذرایی بشود، زیرا ضرورت کارسازمانی برای جامعه‌ی ما منتفی نیست و سخن گفتن در این زمینه از اهمیت برخوردار است. چرا ما در خانه‌ی مولانا و شاید خیلی از نهادهای داوطلب و غیر مالی دیگر در راستای جذب مشارکت در کار جمعی سازمانی به موفقیت‌های دلخواهی دست نیافتند؟ دست‌کم دو معبر اصلی در این زمینه قابل دقت است که در تجارب خانه مولانا فهرست اند.

معاش‌ اندیشی جامعه و بی‌باوری به کار جمعی

طی سالهایی که هنوز امکان فعالیت‌های جمعی و سازمانی در کشور فراخ‌تر بود و زمینه‌های جمع‌آمدن دور یک مرام مشترک به جدیت فراهم بود، از چالش های جدی فراراه پیش‌برد جمعی یک امر سازمانی «معاش اندیشی» در باور بخش عظیمی از نیروی بشری جامعه بود. در خانه مولانا اعتقادی وجود داشت/دارد که یک قشری از نیروی انسانی با هر میزانی از ظرفیتِ‌ ممکن نیاز است تا در امر سازمانی مشترک شود. در همین راستا تلاش‌های مکرر و چندساله مرکز به نتیجه بسیار دلخواهی ننشست. فضای مذکور از یک‌جانب اگر زمینه‌های نسبی حضور نهادها و سازمان‌هارا فراهم کرده بود، از سوی دیگر اما جولان بخش عظیمی از ان‌جی‌او ها و نهادهایی که با پروژه‌ی و مالی برای اهداف خاصی طراحی شده بودند، بدآموزی گسترده‌ای را زمینه‌ساز شده بود که روایت  کار داوطلبانه برای افراد در قدم اول باورپذیر نبود و در قدم دوم جذابیتی برای مشارکت برنمی‌انگیخت؛ در حالی که نهادهای بی‌طرف و داوطلب‌ به پیمانه قابل توجهی برای کار و فعالیت وجود داشت.
افراد، در مواجهه با مسئله‌ی نهادمندی خودشان را نه به مثابه‌ی شهروند بلکه مهره‌ی دارای هزینه‌ می‌دانستند که حضور شان را در نهادها به فروش برسانند و از آن به معاش و مزد ناچیزی دست پیدا کنند. 
این بدآموزی واگیردار یکی از عمده‌ترین بن‌بستگاه‌ها در برابر مشارکت داوطلبانه‌ی افراد در سازمان‌های غیر انتفاعی و غیر مالی بود.  

داوری نهایی مبتنی بر اتهام

برچسب «پروژه‌ای» از پرتوزیع‌ترین برچسب‌ها‌ در جامعه‌ی افغانستان است. اگر نهادی از بُن دندان بدون هیچ غرض دیگری و خاص فی‌سبیلِ جامعه هم ایجاد شده بود، باز به حد کافی کسانی وجود داشتند که تیر اتهام را بسوی آن نهاد یا سازمان پرتاب کنند. اینجا بود که دیگر آن اتهام نهایی و بدون داوری و تفکیک از نخست کارش را کرده بود و تردیدهای منفی‌نگرانه به آدرس کار مشترک خلق شده بود. در این زمینه داوری میانه‌روانه چندان جایگاهی ندارد و تا هنوز نهادها با عینک تردید های منفی و اتهام همیشگی مواجه اند. خانه مولانا در دوام حیات شش‌ساله‌اش از ناحیه‌ی‌این اتهام سنگین بسیار خدشه و آسیب پذیرفته است، درحالی که «یک شانزده‌پولی» به هیچ نیت و برای تطبیق هیچ پروژه‌ای از آدرس کسی دریافته نکرده‌است و میلی هم برای این‌کار وجود ندارد. 
نشست‌ها و کارهای عملی و میدانی خانه مولانا با صرفه‌جویی از پول سهم کرایه راه و برگری و آب دوران دانشجویی هزینه شده و است و مسلما قابل درک است که نان و فرمان دیگری که در نضاد با چشم‌انداز و اهداف سازمانی خانه مولانا باشد، با قاطعیت نپذیرفتنی بوده/است.

اما یک سال پرکار، بازبینی بنیادین و درون‌ساختاری

سال قبل ضرورت بازبینی و اصلاحات درون‌ساختاری خانه مولانا مطرح گردید. من، شفق، کوهستانی و دیگر همکاران و همراهان همه متفق‌القول ضرورت این بازبینی را مراد کردیم. در جلسه به اعضا فرصت گذاشته شد تا طرح‌های مدنظر شان را برای بهبود و چگونگی بازبینی درون‌ساختاری مرکز مطرح کنند. در جلسه‌ی تعیین شده‌ی دوم، اعضا هریک طرح و پیشنهادشان را در جلسه‌ی عمومی مطرح کردند، مسئله‌ی نظم‌تشکیلاتی و گام‌گذاری در راستای تطبیق چشم‌انداز نهاد بود. در این زمینه‌ افزایش برخی کارگروه‌های زیرمجموعه مدنظر گرفته شد. اکنون ما در ششمین سال فعالیت دارای متکثرترین قاعده در درون خانه مولانا استیم و می‌توان مدعی شد که این خانه نمونه‌ایست از کثرت‌باوری سازمانی که جمعی از شهروندان را دور هم جمع کرده است و‌ در زمینه‌های مختلف فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، ادبی وغیره کار و پیکار می‌کند. ما در اولویت قراردادیم که تربیتِ سازمانی و کار جمعی برای خودمان، جامعه و آینده را در دل همین جریان به تمرین و عمل در آوریم. ما در متن یک تجربه‌ی آزمون و خطا به سمت ساختن امروز و آینده در حرکتیم تا وجایب شهروندی را چون قاعده‌ی زرین مشق کنیم. خانه‌ی مولانا مدعیانه به استواری در مسیر دستیابی به چشم‌انداز تببین شده‌اش تأکید صادق می‌کند.
    

مقاله ها

شبکه اجتماعی

نشانی کوتاه : www.khanemawlana.org

مطالب مشابه

جمعه 1 فروردين 1404
جمعه 1 فروردين 1404