گزارش نشست "دین در جوامع سنتی؛ تحول دینداری و ظهور گرایشهای سختگیرانه" یکشنبه، ۱۱ مه/۲۱ ثور (اردیبهشت)، «خانه مولانا» به تداوم سلسله نشست های خود، برنامهای را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد، نشستی با عنوان «دین در جوامع سنتی؛ تحول دینداری در بافت جوامع سنتی و ظهور گرایشهای سختگیرانه» که با حضور «دکتر سارا شریعتی»، جامعه شناس دین و استاد دانشگاه تهران، به بررسی عمیق ابعاد تاریخی، فرهنگی و جامعهشناختی در ساختارهای سنتی و تحولات معاصر آن اختصاص یافت. برنامه با سخنان مقدماتی آقای نصرتالله اکبری، مسئول کارگروه «روزنهی معرفت» در نهاد خانه مولانا آغاز شد. ایشان در آغاز به جایگاه دین در جوامع سنتی پرداختند و تأکید کردند که دین، در این جوامع، نه صرفاً یک باور فردی، بلکه نهادی بنیادین و چندلایه است که با ساختارهای اجتماعی، بهویژه قبیلهای، پیوندی ناگسستنی دارد. دینداری در چنین زمینههایی عمدتاً موروثی و اجتماعی است و از طریق تبعیت از علما، رعایت مناسک و پایبندی به رسوم مذهبی بازتولید میشود، نه بهعنوان نتیجهای از انتخاب آگاهانهی فردی. در ادامه، خانم شریعتی سخنان خود را با این پرسش آغاز کردند که؛ «دین، کدام دین؟» ایشان در ادامه، بر این نکته تأکید کردند که «دین» مفهومی کلی، چندلایه و تفسیربردار است. در جهان با تنوعی از ادیان چون اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشتی و دیگر آیینها روبهرو هستیم، و در دل هر یک از این ادیان نیز گرایشها، تفسیرها و روایتهای متعددی وجود دارد. حتی درون اسلام نیز میتوان از تفاوت میان «اسلام عربی» (با خاستگاه جنگاورانه و فتوحات) و «اسلام آسیایی» سخن گفت؛ تفاوتی که خود نشانگر گوناگونی تجربهها و برداشتها از یک دین مشترک است. وی در ادامه دوباره تأکید کرد که دین، برخلاف تصور رایج، پدیدهای واحد و یک پارچه نیست. اسلام، بهعنوان مثال، تنها یک روایت ندارد؛ بلکه مجموعه ای از قرائتها و تجربههای تاریخی و جغرافیایی است. اسلام جنگجویان و فاتحان عرب، اسلام بازرگانان در مسیرهای تجاری آسیایی، اسلام سیاه پوستان در بستر تاریخ آمریکای شمالی و آفریقا. این تنوع ها نشان میدهد که "اسلام"، "مسیحیت" یا هر دین دیگری، هرگز یک دست نبوده و هر دوره ای از تاریخ، تفسیر و کارکرد خاصی برای آن تعریف کرده است. دکتر شریعتی یادآور شد که حتی مسیحیت، که قرنها در خدمت حکومت و سلطه بود. از قرن ۱۸ به بعد، در روندی تاریخی، پذیرای قرائت های دموکراتیک تر شد. این انعطاف پذیری نشان میدهد که آنچه امروز "دین" خوانده میشود، در اصل بازتابی است از روایتهای تاریخی، مکانی و اجتماعی خاص؛ نه ذات یا ماهیتی ثابت. محور دوم سخنرانی به پرسش از ماهیت جوامع سنتی پرداخت. آیا جوامعی چون ایران و افغانستان واقعاً سنتی هستند؟ دکتر شریعتی تعریف سنت را نه بهعنوان بازگشت به گذشته، بلکه بهمثابه "ادامه ی نظم و رسم پیشینیان" دانست، جامعهای که انتقال بین نسلی در آن یک دست و بدون گسست باشد. اما در جامعه امروز، گسست نسلی، مهاجرتهای گسترده، تنوع سوگ های هم زمان و بحرانهای هویتی، نشاندهنده ی آن است که ساختار سنتی فرو ریخته یا در حال فروپاشی است. هم چنان در امتداد بحث خود، مسئلهی تعریف سنت در بافت اجتماعی امروز را به چالش کشیدند و پرسیدند: آیا جوامعی که هنوز از سنت سخن میگویند، واقعاً سنتی باقی ماندهاند؟ یا آنکه در پی دگرگونیهای گستردهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، شکل و محتوای سنت نیز دگرگون شده است؟ پرسش مهمتر آن است که آیا بازنمایی ما از «سنت» مبتنی بر واقعیتهای کنونی است یا بیشتر بر ساختههای ذهنی و نوستالژیک تکیه دارد؟ ایشان پرسیدند: «اگر کودکی از خانوادهای کفاش برخیزد و معلم شود، آیا هنوز در جامعه ای سنتی زندگی میکنیم؟» جامعه ای که در آن امکان انتخاب وجود دارد، دیگر کاملاً سنتی نیست. در نتیجه، جوامع ما در حال تجربه ی دوگانگی اند بخشی از ساختارها هنوز سنتی اند، مانند پدرسالاری، اما روح زمان، مدرن و متکثر شده است. دکتر شریعتی در تحلیل خود از گرایش های سخت گیرانه و بنیاد گرایانه در دین، دیدگاهی چالش برانگیز و تفکر برانگیز ارائه داد. برخلاف تلقی عمومی که بنیادگرایی را پدیده ای سنتی میداند، او آن را محصول مستقیم دنیای مدرن معرفی کرد. به زعم او، اولین پرسش بنیادین آن است که آیا این گرایشها واقعاً دینیاند یا تنها از دین بهعنوان پوشش استفاده میکنند؟ اسلام، بهعنوان دینی که در شرایط جغرافیایی سخت عربستان ظهور کرده، در اساس دین آسان گیری بوده است، مناسکی ساده، تقاضا هایی پایه ای و سازگار با زندگی کویری. اما با گسترش به فرهنگ هایی مانند ایران، شکلی اشرافی و مناسک محور پیدا کرد. ورود مدرنیته اما، شک فرهنگی بزرگی برای تمام ادیان ایجاد کرد؛ در پاسخ به این شوک، بعضی گرایشها بنیادگرا شدند تا "هویت" خود را باز تعریف کنند. و دکتر شریعتی سه نوع خوانش از دین را متمایز ساختند: ۱_ روایت بنیاد گرایانه و سخت گیرانه که دین را با اصول تغییر ناپذیر و اجرای صریح احکام تعریف میکند. ۲_ روایت تساهلگرا که دین را پدیده ای فرهنگی. تمدنی و انعطاف پذیر در برابر تفاوتها میداند. ۳_ روایت خنثیگرایانه که معتقد است دین فینفسه ماهیت خاصی ندارد؛ این خوانش فرد است که دین را سخت یا سهل، باز یا بسته، تأویلی یا نصمحور میسازد. در ادامه، دکتر شریعتی با بهرهگیری از تیپسازی جامعهشناختی، دو چهره دینداری در دنیای مدرن را ترسیم کرد: اول: معنویتگرای مدرن یعنی بیشکل، درونی، شخصی و اخلاقمحور؛ شبیه به جریانهای نوگرایانه و متأثر از ادبیات علوم اجتماعی. دکم: دیندار تازهگرویده: کسی که به دین پیشینی پشت میکند و با انتخاب آگاهانه به دین جدیدی میگرود؛ رادیکال، صریح، و گاه سختگیر. او این دو را با دو چهره اسلامی مقایسه کرد، سلمان فارسی، نماینده معنویت، مدارا و سفر معرفتی؛ و ابوذر غفاری، نماد ایمان نوگرا و رادیکال که صراحت و قاطعیت دارد. و دکتر شریعتی در پایان سخنان خود به نکتهای کلیدی اشاره کرد: بسیاری از آنچه امروز "دینگرایی سختگیرانه" مینامیم، در واقع دین نیست؛ بلکه ابزارسازی از دین برای منافع سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک است. او هشدار داد که نباید فریب ظاهر اسلامی مفاهیم را خورد. باید به جای باز کردن قرآن، "واقعیت تاریخی و اجتماعی" را باز کرد. دین، در این چارچوب، نقاب مشروعیت است، نه حقیقت. این نشست فرصتی بود برای بازاندیشی در رابطه ما با دین و سنت. سخنان دکتر سارا شریعتی، با تحلیل های جامعهشناختی، نشان داد که آنچه در ظاهر "بازگشت به ریشهها" معرفی میشود، در حقیقت واکنشی مدرن به بحرانهای هویت، جهانی شدن و مدرنیته است. اگر بخواهیم دین را بفهمیم، نه باید آن را موجودی قدسی و متعالی تصور کنیم، و نه به آن همچون دشمن نگریست. بلکه باید آن را، چون هر پدیده اجتماعی دیگر، در بستر زمان، مکان و تاریخ تحلیل کرد. برای شنیدن کامل این نشست میتوانید در کانال ذیل مراجعه فرمایید: https://youtu.be/xknA0S2BIK8?si=qwDHlwRrruuTX-Cb
ما ...