در تاریخ 11 ثور (اردیبهشت) 1404، مرکز فرهنگی و اجتماعی خانه مولانا میزبان برنامهای تحت عنوان «کارگر ستون پنهان جامعه: اقتصاد و بازتابهای اجتماعی آن» بود. این برنامه با هدف تحلیل و بررسی نقش کارگران در ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه، به ویژه در راستای حقوق و چالشهای اجتماعی آنان، برگزار شد. برنامه با گردانندگی نصرتالله اکبری، دانشجوی جامعهشناسی و مسئول کارگروه «روزنهی معرفت» نهاد خانه مولانا، و خانم پاکیزه کریمیان، رئیس نهاد خانه مولانا، همراه بود. در این برنامه، جمعی از استادان و متخصصان برجسته نیز حضور داشتند. از جمله مهمانان ویژه این برنامه میتوان به جناب دکتر سمیعی، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق کار، جناب دکتر قاهر محمدی، استاد دانشگاه و جامعهشناس، و جناب دکتر مصور شفق، استاد دانشگاه و جامعهشناس اشاره کرد. این برنامه با یک پرسش اساسی آغاز شد: «در صورت امکان، یک تعریف مشخص از کار و کارگر ارائه دهید، و همچنین بفرمایید که این تعاریف چگونه میتوانند مبنای شکلگیری نظام کارگری در سطح ملی و بینالمللی قرار گیرند؟». در پاسخ به این سوال، جناب دکتر سمیعی با ارائه تحلیلهای گستردهای به تاریخچه کارگر در افغانستانیستان و حقوق کارگران در سطح ملی و بینالمللی پرداختند. نکات مهم سخنان دکتر سمیعی: فلسفه تجلیل از روز جهانی کارگر: دکتر سمیعی در ابتدا به فلسفه تجلیل از روز جهانی کارگر پرداختند و دلیل اهمیت این روز را در مبارزات تاریخی کارگران برای تحقق عدالت انسانی و بهبود شرایط کاری توضیح دادند. ایشان تاکید کردند که این روز نه تنها یادآور مبارزات تاریخی کارگران در سراسر جهان است، بلکه فرصتی برای گرامیداشت حقوق اساسی کارگران و حمایت از آنان در زمینههای مختلف، از جمله دستمزد منصفانه، شرایط کار عادلانه، بیمه، حمایت اجتماعی، و آزادی تشکل و اتحادیههای کارگری میباشد. تاریخچه روز جهانی کارگر و حقوق کارگران در افغانستانیستان و جهان: در ادامه، دکتر سمیعی به سیر تاریخی حقوق کارگران در افغانستانیستان و جهان اشاره کردند. ایشان اظهار داشتند که مبنای حقوق کار و کارگری در کشورهای اسلامی معمولاً مبتنی بر فقه اسلامی و سنتهای محلی بوده است. ایشان اشاره کردند که در تاریخ افغانستانیستان، تا پیش از تصویب نظامنامه امانی در سال 1301 هجری شمسی، بیشتر قوانین کشور مبنای فقهی داشتند و هیچگونه اشارهای به حقوق کارگران و مسائل مربوط به آن در نظامنامههای اجرایی وجود نداشت. نقش کارگران در ساخت دنیای بهتر: دکتر سمیعی همچنین به نقش برجسته کارگران در ساخت دنیای مدرن و بهتر اشاره کردند. ایشان تأکید داشتند که نمیتوان نقش کارگران را در تغییرات و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع نادیده گرفت. در این زمینه، کارگران افغانستانی، چه در داخل کشور و چه در کشورهای مختلف که مشغول به کار هستند، با چالشهای متعددی روبرو هستند. بهرهکشی از کارگران افغانستانی در خارج از کشور یکی از بزرگترین چالشها در حمایت از حقوق آنان به شمار میرود. چالشها و ضرورت توجه به حقوق کارگران: در ادامه، دکتر سمیعی توضیح دادند که در مباحث مربوط به حقوق کار، باید به سه عنصر کلیدی یعنی کار، کارگر و کارفرما توجه ویژهای داشت. ایشان در این راستا توضیحاتی جامع و مفصل در مورد تعاریف حقوقی این سه عنصر و تعاملات آنها ارائه کردند. ایشان همچنین بر لزوم توجه به حقوق کارگران داخلی و مهاجر، تقویت اتحادیههای کارگری و رسیدگی به وضعیت کارگری زنان و کودکان تأکید کردند. جمعبندی و نتیجهگیری: در پایان، دکتر سمیعی بیان داشتند که تجلیل از روز جهانی کارگر و برگزاری چنین برنامههایی، فرصتی مغتنم برای ارتقای آگاهی عمومی و جلب توجه به مشکلات کارگران است. ایشان تاکید کردند که این برنامهها میتوانند به تقویت حمایتهای قانونی از کارگران، کاهش بیکاری، حمایت از کارگران مهاجر، تقویت اتحادیههای کارگری و رسیدگی به مشکلات کارگری زنان و کودکان کمک کنند. این نشست، فرصتی بود تا اهمیت حقوق کارگران در سطح اجتماعی و اقتصادی به طور جدی مورد توجه قرار گیرد و راهکارهایی برای حمایت بهتر از آنان در دنیای امروز بررسی شود. همچنین، برگزاری چنین برنامههایی میتواند به آگاهیبخشی عمومی در خصوص حقوق کارگران و ایجاد تحولات مثبت در زمینههای مختلف اشتغال و کار منجر گردد. در نهایت، این برنامه با هدف افزایش همبستگی میان کارگران، نهادهای حمایتی و آگاهیبخشی به جامعه در خصوص حقوق و وضعیت کارگران، به پایان رسید و امید میرود که چنین برنامههایی در آینده نیز با مشارکت بیشتر کارشناسان و فعالان این حوزه برگزار شود. نکات مهم سخنان دکتر قاهر محمدی: قسمت دوم برنامه با پرسشی از آقای دکتر محمدی آغاز شد. پرسش: با توجه به تعریفی که از مفاهیم «کار» و «کارگر» ارائه شد، خواهشمندیم از منظر جامعهشناسی، تصویری عینیتر و اجتماعیتر از مفهوم کار ارائه دهید؟ دکتر محمدی در پاسخ، بحث خود را با تمرکز بر مهاجران، بهویژه مهاجران افغانستانی آغاز کردند. ایشان ابتدا به سیر تاریخی مهاجرت افغانستانیها به ایران پرداختند و اشاره کردند که موجهای مختلف مهاجرت افغانستانیها به دلیل فشارهای ساختاری در جامعه افغانستانیستان شکل گرفته است. عواملی چون فقر، بیکاری، جنگ، و ترور در دورههای مختلف، مردم افغانستانستان را به مهاجرت واداشتهاند.با روی کار آمدن دوباره طالبان، این فشارها تشدید یافته و فقر گستردهتر شده، فرصتهای شغلی کاهش یافته و انگیزهی مهاجرت نیز افزایش یافته است. دکتر محمدی سپس به وضعیت مهاجران افغانستانیستان پرداختند و توضیح دادند که حدود ۹۰ درصد مهاجران افغانستانیستان در ایران کارگر هستند، عمدتاً در مشاغل سخت، با دستمزدهای پایین و بدون برخورداری از بیمه یا سایر حقوق کار.ایشان به مسئلهی نسلهای جدید مهاجرین نیز اشاره کردند و گفتند این نسلها در ایران با بحران هویت روبرو هستند؛ بسیاری از آنها از حقوق ابتدایی مانند حق تحصیل، دریافت مدرک رسمی، بیمه و اقامت قانونی محروماند. از دیدگاه دکتر محمدی، کارگران افغانستانستانی بخشی از طبقهی فرودست در جامعهی ایران محسوب میشوند که مورد بهرهکشی اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند. با وجود اینکه نقش عمدهای در اقتصاد، ساختوساز، کشاورزی و خدمات شهری ایران دارند، از حداقل حقوق کارگری نیز برخوردار نیستند. در بخش سوم، ایشان به پیامدهای مهاجرت پرداختند. در بعد مثبت، به نقش مؤثر مهاجران در تقویت نیروی کار در بخشهای کلیدی نظیر ساختمانسازی، کشاورزی و خدمات شهری اشاره کردند. در بُعد منفی، به افزایش بهرهکشی و کاهش هزینههای تولید از طریق نیروی کار ارزانقیمت مهاجر تأکید شد. در بخش چهارم، دکتر محمدی پیشنهادهایی برای هر دو جامعهی مهاجر و میزبان ارائه کردند: برای جامعهی افغانستانستان: تقویت زیرساختهای اقتصادی و ایجاد اشتغال توسعه آموزش و مهارتهای فنی آگاهسازی درباره چرایی و ویژگیهای مهاجرت برای جامعهی میزبان (ایران): صدور اقامت و مدارک قانونی برای کارگران مهاجر بهرسمیتشناختن حقوق اساسی کارگران ادغام فرهنگی تدریجی استفاده از ظرفیتها و تواناییهای مهاجران در جمعبندی پایانی، دکتر محمدی تأکید کردند که نیازمند یک بازنگری اخلاقی، حقوقی و جامعهشناسانه در نگاه به مهاجران هستیم و این موضوع باید بهصورت جدی در قالب سیاستها و گفتمانهای عمومی بررسی شود. نکات مهم سخنان جناب مصور شفق: این بخش از برنامه با طرح این پرسش از سوی جناب مصور آغاز شد: «وقتی از کار و کارگر، بهویژه کارگر، سخن میگوییم دقیقاً از چه بار اقتصادی و اجتماعی صحبت میکنیم، و چرا تفکیک و شناخت دقیق این مفاهیم برای بررسی وضعیت کارگران اهمیت دارد؟» در ادامه، جناب شفق در سه محور به این پرسش پرداختند: 1- نگاهی تاریخی به مفهوم کار و کارگر ایشان با مروری کوتاه بر تاریخچهٔ این مفاهیم، به چگونگی پیدایش «روز جهانی کارگر» اشاره کردند. به باور ایشان، مفهوم کارگر در معنای مدرن آن، از زمانی پدیدار شد که کارگر به فروشندهٔ نیروی کار خود ـ چه جسمی و چه فکری ـ در بازار تبدیل شد. به عبارتی، کار زمانی به کالا تبدیل میشود که قابل خرید و فروش گردد. در جوامع سنتی، کارگر به شکل امروزی معنا نداشت و مشاغل بیشتر بهصورت فردی، خانوادگی و مبتنی بر کشاورزی و صنایع دستی انجام میشدند. از اینرو، آنچه امروز در مفهوم «کارگر» بهویژه از منظر چپگرایانه درک میشود، محصول تحولات سرمایهداری مدرن است. 2- کالایی شدن کار و نظام سرمایهداری در بخش دوم، جناب شفق پرسشی کلیدی مطرح کردند: «وقتی کار به مثابه کالا وارد مناسبات اجتماعی میشود، دقیقاً چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟» در پاسخ، ایشان به ریشههای شکلگیری نظام سرمایهداری پرداختند. در این نظام، نیروی کار بهگونهای به کار گرفته میشود که بیشترین سود نصیب کارفرما شده و کمترین مزد به کارگر میرسد. همین نابرابری منجر به شکلگیری اعتراضات و جنبشهای کارگری شد، که در پی آن قوانینی چون قانون لاوپور و قانون کارگران فقیر در انگلستان پدید آمدند تا حدی از وضعیت اسفناک کارگران بکاهند. 3- وضعیت کارگر در افغانستانیستان و شکست پروژه چپ در بخش سوم سخنان خود، جناب شفق به وضعیت خاص افغانستانیستان پرداختند. به باور ایشان، در افغانستانیستان برخلاف برخی کشورها، طبقهٔ کارگر نتوانست به نیرویی انقلابی تبدیل شود که ساختارهای حاکم را دگرگون سازد و خود به قدرت برسد. دلیل این ناکامی، به چگونگی روی کار آمدن دولت چپگرای خلق و پرچم در دههٔ ۱۳۵۰ شمسی برمیگردد. به گفتهٔ ایشان، این انقلاب از پایین و برآمده از جامعه نبود، بلکه از درون ساختار دولت و نظامیان شکل گرفت. در نتیجه، این دولت نتوانست پیوند واقعی با طبقهٔ کارگر برقرار کند و بهرغم شعارهای کارگری، بهدلیل وابستگی به ساختارهای سنتی، هنوز در تعامل با اربابان، خانها و زمینداران باقی ماند. در نهایت، همین پیوندها باعث شدند که بخش بزرگی از نیروهای سنتی و قدرتمند اجتماعی (مانند خانها و زمینداران) علیه دولت بسیج شده، به گروههای مسلح مخالف بپیوندند و زمینه را برای فروپاشی دولت چپ و آغاز جنگهای داخلی فراهم سازند.
ما ...