در تاریخ ۴ مه/۱۴ ثور (اردیبهشت)، مرکز فرهنگی و اجتماعی خانه مولانا میزبان برنامهای فرهنگی با عنوان "استاد خلیلی؛ وقتی که شعر وطن میشود" بود. این برنامه به پاسداشت مقام ادبی، فرهنگی و ملی استاد خلیلالله خلیلی، شاعر بزرگ و اندیشمند وطندوست افغانستان، برگزار شد. در این نشست فرهنگی، چهرههای برجسته و فرهیختهای حضور داشتند که هریک از منظر خود به بررسی و تحلیل زندگی، آثار، و افکار استاد خلیلی پرداختند. مهمانان ویژهی برنامه عبارت بودند از: مسعود خلیلی، سفیر پیشین افغانستان در اسپانیا و فرزند استاد خلیلی (که به دلیل وضعیت نامساعد جسمی نتوانست در برنامه حضور یابد)، عبدالقاهر آریاننژاد آژیر، شاعر و نویسنده، شکرالله شمس، شاعر و نویسنده، محمد امین فرهنگ پور، استاد دانشگاه و پژوهشگر. پیام استاد مسعود خلیلی: در آغاز برنامه، پیام صمیمانه و اندوهگینی از سوی مسعود خلیلی قرائت شد که در آن به دلیل بیماری و درد شدید در چشم و ششهایشان، از حضور در برنامه عذرخواهی کردند. ایشان در بخشی از پیامشان چنین نوشتند: "بسیاری از آرزوهایی که داشتم، اکنون به فراموشی سپرده شده است. در حال حاضر نمیتوانم بیشتر بنویسم، اما لطفاً به من اطمینان بدهید که محبت و درکم را خواهید داشت." سخنرانیها و محورهای بحث: در ادامه، مهمانان برنامه هر یک بهصورت نوبتی به بررسی ابعاد مختلف شخصیت و آثار استاد خلیلی پرداختند: محمدامین فرهنگپور، ایشان به رابطه میان تبعید، رنجهای شخصی، و آفرینش هنری در شعر استاد خلیلی پرداختند. فرهنگپور غربت را یکی از بنیادیترین تجربههای انسانی دانست و تأکید کرد که آثار استاد خلیلی، بازتاب عمیق تبعید، از دست رفتن وطن و جستجوی هویت در دل مهاجرت اجباریاند. شکرالله شمس، آقای شمس نگاهی تاریخی و اجتماعی به شعر استاد خلیلی داشتند و گفتند که استاد، شاهد عینی تبعید در جوانی و شهادت پدرش بوده و بعدها وارد عرصه سیاست شد تا نقش مؤثری در تحولات اجتماعی ایفا کند. او بهگونهای شاعرانه و در عین حال هدفمند، برای مجاهدین و جامعه خود ذهنیتسازی کرد تا در برابر ناملایمات استوار بمانند. وکیل ظاهر سالنگی, ایشان با اشاره به ظلم، استبداد و بیعدالتیهایی که استاد خلیلی با آنها مواجه بود، گفتند که او درد و رنج را نه تنها تجربه کرد، بلکه آنها را به زبان شعر به جامعه منتقل نمود و امروز برگزاری چنین مراسمی افتخار بزرگی برای نسل امروز است. مصور شفق، وی با تأکید بر تأثیر فقدان پدر در زندگی استاد، آن را آغازی بر یک رنج درونی و نبرد روانی دانست. آقای شفق سخنان خود را با یادآوری مسوولیت نسل امروز برای بازسازی مفهوم وطن پایان داد: "ما باید این مسوولیت را حمل کنیم و ببریم به سمت آن وطنی که وطن شد." عبدالقاهر آژیر، آقای آژیر به مضامین غالب در شعر استاد خلیلی پرداخت و گفت که در اشعار او مفاهیمی چون وطن، تبعید، رنج، شرافت، و ایثار تکرار میشوند که نشاندهنده روح زمانه و عمق فرهنگی جامعه آن روزگار است. در پایان برنامه، فضا رنگ و بوی احساسی گرفت. بانو مقبوله موسوی و خانم فاطمه اوستا با دکلمه خوانی اشعار استاد، لحظات پراحساس و درخوری را رقم زدند. همچنان آقای محمد سالنگی شعری زیبا در وصف استاد خلیلی خواند و بهگونهای شایسته از مقام ایشان تجلیل کرد. البته ناگفته نباید گذاشت که برنامه "استاد خلیلی؛ وقتی که شعر وطن میشود"، نهتنها یادبودی برای شاعر بود، بلکه به صحنهای برای گفتوگو، تأمل، و بازاندیشی در باب وطن، غربت، و هویت ملی تبدیل شد. نام خلیلی، با شعر، رنج، امید و وطن عجین است، و این برنامه توانست گوشهای از این حقیقت را روشن سازد.
ما ...