الزاماتِ سودمندی، اهمیت و اثرگزاری کارِ فرهنگی در جامعه‌ی ما چیست؟

جمعه 3 فروردين 1403

نویسنده : سرمقاله

یکی از مؤلفه‌های اساسی که در توسعه‌ی فکری و فرهنگی جامعه‌‌ی انسانی نقش دارد انجام عملِ فرهنگی «هم‌چون هدف» است؛ چونان‌که عملِ فرهنگی خودش در مقام غایت و هدف مورد انجام قرار داده شود، تا تأثیر آن جامعه را به سمت نتایج توسعه‌بخش سوق بدهد. نگاهِ ابزاری به فرهنگ و نگاه به فرهنگ «هم‌چون وسیله» نتایج و تأثیر عمل فرهنگی را کم‌مایه و سُبُک‌وزن می‌کند. چیز دیگری که در این باره سبب برآشفته‌گی می‌شود و به کم‌تأثیری نتایج عمل فرهنگی می‌انجامد انجام عمل‌ شبه‌‌فرهنگی جای عملِ فرهنگی است. اشتباه رایج در فهم عمل‌ورزانه‌ی فرهنگی ما این است «نیازشناسی‌» لازم مبتنی بر بنیادهای زمان و زمانه‌ را در پیوند به انجام عمل فرهنگی مورد موشگافی و بینش بنیادین قرار نمی‌دهیم. توصل ما به انجام کردارهای شبه‌‌فرهنگی به صورت روشن بیانگر بی‌توجهی فاحش ما نسبت به عملِ فرهنگی مطابق به نیاز زمانه و زمانِ حالِ جامعه‌ی ماست.

مصطفی ملکیان فیلسوف و نظریه‌پرداز اخلاق در پاسخ به پرسشِ «الزاماتِ سودمندی، اهمیت و اثرگزاری عملِ فرهنگی در جامعه‌ی ما چیست؟» می‌گوید، اساساً  برای سودمندی، اهمیت‌بخشی و اثرگزاری عملِ فرهنگی چهار شاخص را بایستی مبنی حرکت قرار داد: یکم، الزامِ اخلاقی؛ دوم، الزام روان‌شناختی؛ سوم، الزامِ حقوق‌بشری و چهارم تفکرِ نقادانه. به‌باور او، جوامعی مثل ایران، افغانستان و فراتر از این‌ها جهان اسلام در هرچهار حوزه‌ی زبانی «حوزه‌ی اسلامی فارسی زبان، حوزه‌ی اسلامی ترک زبان، حوزه‌ی اسلامی انگلیسی زبان و حوزه‌ی اسلامی عربی زبان» به مقیاس کلانی نیازمندِ عمل فرهنگی متکی بر بنیاد هرچهار شاخص فوق استند. از نگر او، عمل در رکاب الزام‌های فوق، نه‌تنها اهمیت، تأثیرگذاری و سودمندی دارد بلکه فراتر از آن، ضرورت است که در این جوامع به شکل وسیعی عملِ فرهنگی هدفمند در دستور کار عمل‌ورزان فرهنگی قرار گیرد و نهادینه گردد.
اما این چهار الزام فرهنگی چه شرح و جزئیاتی را شامل می‌شوند؟

الزامِ اخلاقی؛ 

تجارب جوامع توسعه‌‌یافته نشان می‌دهد که فراهم سازی و گسترش زمینه‌‌های رشد تفکر اخلاقی در جوامع انسانی در نتیجه، و به‌وسیله‌‌ی اهداف و ابزارهای متعددی میسر و دست‌یافتنی اند. یکی از مؤلفه‌هایی که سهمِ بنیادینی در خلق و گسترش تفکر و ملاحظات اخلاقی دارد، عملِ هدفمندانه‌ی فرهنگی است. ضرورتاً الزام اخلاقی  مردم یک جامعه‌را به سمت تفکر سیال و پویا مسیر می‌دهد و آنان در گستره‌ی تفکرات و ملاحظات اخلاقی به مداراگری، خیرخواهی، نیکوکاری، صلح‌جویی، مهربانی، هم‌نوع‌دوستی و مهم‌تر از همه صلحِ درونی و آشتی معنابنیاد با خودشان دست می‌یابند. یا به‌دیگر سخن، به فضایل اخلاقی واقع‌بینانه‌تری دست می‌یابند. در مقابل از فرهنگِ خشونت، هم‌نوع‌ستیزی، لامروتی و ناسازگاری به خود و با دیگری دوری می‌جویند. 
عملِ فرهنگی باید به میزانی از تأثیرگذاری دست یافته باشد یا بیابد تا چنین الزامی را برای جامعه کمایی کند. نمونه‌‌های فروپاشی اخلاقی در تاریخ سده‌های گذشته و در سرگذشت بشری پشینیان‌مان و همین‌اکنون در برابر چشمان ما در جامعه و عصر حاضر، فراخوان تجربی‌ای‌ست که یک پیام بنیادین  در آن نهفته است و آن‌که، اگر مردم جامعه در مسیر فراگیری و رعایت ارزش‌های اخلاقی قرار نگیرند، خشونت و زذیلت‌های اخلاقی هم‌چنان بازار گرمی خواهد داشت. امکان‌ِ تفکرورزی اخلاقی جامعه را در مسیری قرار می‌دهد که انسان‌ها از «گرگِ همدیگر» بودن عملن دوری جویند و «اعضای همدیگری» بودن‌شان به گونه‌ی مفهوم‌مند و واقعی متبارز گردد.

الزام روان‌شناسی؛

مؤلفه‌ی دیگری که در فراهم‌آوری سودمندی، اهمیت و اثرگذاری عملِ فرهنگی نقش عمده دارد، الزام روان‌شناختی است؛ یعنی مورد توجه و هدف قرار دادنِ نیازهای روان‌شناختی و خدمت استوار در راستای برآرودنِ این دسته از نیازهای انسانی در اجتماع بشری. به‌این منظور عمل فرهنگی در ساحت روان‌شناسی معطوف به‌گونه‌ای از تأثیرگذاری و سودمندی باشد که از رنج‌ها، اندوه‌ها و افسردگی‌های انبوهیده در جامعه بکاهد و در راستای رفع این عارضه‌هایِ انسان‌آزار به‌پیش حرکت کند. گام‌های فعالانه‌ی عمل فرهنگی با در دست داشتن پرچم کاستن از اندوه و ملالت شهروندان یک جامعه و کمک جامعه برای عبور از پدیده‌ها و زمینه‌هایی که سبب اندوه، ملالت و رنج آدمیان می‌شوند، از نشانه‌های عملِ فرهنگی مبتنی برهدف‌های نتیجه‌بخش می‌توانند به شمار آیند. چنین نگرشی به محصولِ عمل فرهنگی گواهی از گونه‌ای آگهی سرشاری در پیام و کردار عمل می‌دهد و معنای عمل فرهنگی را درخشانی می‌بخشد. 

الزامِ حقوق‌بشری؛

چیزی دیگری باید نتیجه‌ی عملِ فرهنگی بدان معطوف باشد، کمک به تحقق امور حقوق‌بشری است؛ یعنی این‌که مخاطبانِ عملِ فرهنگی«شهروندان و ساکنان» بایستی از لابلای نتایج و فعالیت‌های فرهنگی نهادهای فعالیت‌ورز به آگهی از حقوق اساسی خویش نایل آیند و در راستای مطالبه‌ی آن حقوق که در برگیرنده‌ی آزادی، عدالت، حق شهروندی، حق انتخاب و رأی، امنیت، رفاه و… ضرورت سهم‌گیری مثمر خویش را  درک کنند. فعالیت‌ورزی فرهنگی در راستای امور حقوق‌بشری چنین مطالبات و اهدافی را باید بربتابد و در تحقق آن سهم و مسوولیت از قبل پذیرفته شده داشته باشد. 

الزام برپایی تفکر نقادانه و پرسش‌وجوگری؛

این برایند چهارمی از کارکردِ فرهنگی به نسبت سه برایند پیشین از اهمیت، سودمندی و تاثیرگذاری بیش‌تری برخوردار است. تفکر نقادانه چیست؟ تفکر نقادانه که در حوزه‌ی اندیشه فارسی به واسطه‌ی آقای مصطفی ملکیان به کار بسته شده است. تفکر نقادانه در مقام عمل یعنی این‌که شخص/شهروند در موقعیتی که بایستی کاری را انجام بدهد فهم پرسش‌گری از خودرا داشته باشد که کاری را که قرار است به انجام آن متوسل شود چه فایده‌هایی در پی دارد و چه ضررهایی از آن ناشی می‌شود، و در صورت بیش‌تر بودن آمار زیان‌های به نسبت‌ فایده‌های آن کار، از انجام دادن آن خودداری کند، و برعکس نیز چنین. و در مقام نظر، شخص/شهروند در مورد چیزها به فهم درستی از تایید کردن و نفی کردن، و انجام دادن یا ندادن چیزی، فعالیتی و عملی رسیده باشد. این یکی از کارکردهای فعالیت‌ورزی فرهنگی است که برای جامعه در صدد ایجاد چنین فهم و نگرشی، عمل کند. 
به بیان دیگر، تفکر نقادانه از آب ریختن بدست خود شهروند در آسیاب دشمن و دزد سرنوشت‌اش جلوگیری می‌کند.

نتیجه‌کیری؛

به جرأت می‌توان مدعی شد که جامعه‌ی افغانستان در صدر فهرست جوامعی قرار دارد که نیازمندی به عمل‌ورزی فرهنگی و توسعه‌ی دامن این پدیده برای پوششِ گسترده‌تر و نتایج ملموس و تغییربخش برای جامعه، یک امر حیاتی و مهم است. به موازای عمل‌ورزی فرهنگی، چیزی مهم‌تر از خود عمل، گونه‌ی اثرگذاری، سودمندی و نیازشناسی موردی این دسته‌ از فعالیت‌ها است که بایستی از جانب‌ نهادها و فعالیت‌ورزان فرهنگی مورد ملاحظه و رعایت قرار بگیرد. نگرش مفهومی و نیازشناسی بهروزیافته در این زمینه اثربخشی عمل فرهنگی را ملموس و دست‌یافتنی می‌سازد.

				

مقاله ها

ما ...
مسیر ...
مطالب ...
در ...
آنچه ...

شبکه اجتماعی

نشانی کوتاه : www.khanemawlana.org

مطالب مشابه