در تاریخ ۸ میزان / مهر باشگاه دکلمه آوای احساس از زیر مجموعههای مرکز فرهنگی و اجتماعی خانه مولانا، در ادامه سلسله نشستهای اندیش محور خود، نشستی ویژه ای را تحت عنوان "جشن ولادت مولانا؛ از آرزوهای بلند تا رهایی از تعصب و کثرت گرایی" برگزار کرد. این نشست به مناسبت گرامیداشت از هشتصد هجدهمین سالروز تولد خداوندگار بلخ ؛ مولانا جلال الدین محمد بلخی با گردانندگی جمعه خان "احمدی" مسئول باشگاه دکلمه آوای احساس برگزار شد. در این محفل که در آن جمعی از شاعران نویسندگان استادان دانشگاه و دوستداران فرهنگ و ادب فارسی حضور داشتند به بررسی شخصیت و آرزوهای مولانا و رهایی از تعصب و کثرت گرایی در اندیشه او پرداخته شد مهمانان ویژه این نشست عبارت بودند از: کریم پیکار پامیر: شاعر، نویسنده، ژورنالیست و فعال فرهنگی و اجتماعی . شیوای شرق: نویسنده و پژوهشگر دکتر سید حسین فصیحی: استاد دانشگاه، شاعر و پژوهشگر آثار مولانا. این محفل با سخنان آقای کریم پیکار آغاز شد. ایشان در ابتدای صحبتهای خود به بررسی شخصیت و زندگی مولانا و آرزوهای والای او پرداختند و تأکید کردند که فلسفه مولانا دریایی بیپایان است که همواره مورد مطالعه و نگارش قرار گرفته است. آقای پیکار افزودند که امروز در شرایط اضطرابآلود و پرآشوب زندگی بشری، جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند تکیه بر اخلاقیات، اندیشههای انسانی و آرزوهای سعادتخواهانه مولانا است. وی با ابراز تأسف از شناخت مردم افغانستان نسبت به اندیشهها و آثار مولانا، یادآور شد که دولتها و حکومتهای گذشته در معرفی چنین شخصیتهای سترگ کوتاهی ورزیدهاند. به گفته او، اگر در مراحل آموزشی و در مکاتب این شناخت نهادینه میشد، نسلهای نوین افغانستان میتوانستند بهتر با این میراث عظیم فرهنگی و معنوی آشنا شوند. در قسمت دوم برنامه دکتر سید حسین فصیحی تحت عنوان رهایی از تعصب در اندیشه مولانا به سخنرانی آغاز کردند، ایشان در ابتدا، تعریفی روشن از مفهوم تعصب ارائه کردند و آن را «اعتقاد شدید و غیرمنطقی نسبت به یک باور، گفتار، کردار یا مکتب خاص فکری» دانستند. دکتر فصیحی سپس پرسشی اساسی را مطرح نمودند: «علت بهوجود آمدن تعصب در افغانستان چیست و چرا تعصب قومی، مذهبی و منطقوی در این سرزمین شکل گرفته است؟» وی در ادامه به گونهای منظم انواع تعصب را برشمرد و از تعصب قومی، حزبی، فرهنگی و فکری یاد کرد. سپس با رویکردی مولانایی، این پرسش را پیش کشید که زمینهها و علل پدید آمدن تعصب از دیدگاه مولانا چیست. ایشان در پاسخ، اندیشههای حضرت مولانا را برجسته ساختند و گفتند: یکی از ریشههای اصلی تعصب، محدودیت ادراک بشر است؛ زیرا انسان جهان و رابطه خویش با آن را تنها از زاویهای محدود مینگرد و با همان عینک خاص به داوری دیگران میپردازد. دکتر فصیحی در تبیین دیدگاههای مولانا به داستان مشهور «فیل در تاریکخانه» اشاره کردند و آن را نمونهای روشن برای درک ریشههای تعصب دانستند. او توضیح داد که این حکایت، بازتابی از آگاهی محدود انسان است که موجب تفاوت در برداشتها و بروز اختلاف میشود. سپس ابیاتی از مثنوی را یادآور شدند: از نظرگه گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف - از نظرگاهست ای مغز وجود اختلاف مومن و گبر و جهود - در کف هر کس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شُدی به گفته ایشان، در این ابیات «شمع» نماد وسعت نگاه و روشنبینی است، در حالیکه «کف دست» نماد تنگنظری و محدوداندیشی بشر به شمار میرود. دکتر فصیحی علاوه بر محدودیت ادراک، سه عامل دیگر را نیز بهعنوان ریشههای تعصب از دیدگاه مولانا بیان کردند: یقینهای روانی ، انسانهای متعصب به باورهای خود چنان یقین دارند که آن را حقیقت مطلق میپندارند. در منطق از این نوع یقین به «جعل مرکب» یاد میشود. تقلید : تقلید کورکورانه یکی دیگر از عوامل پیدایش تعصب است. وی با اشاره به حکایت «فروختن بهمه مسافر» از مثنوی، خاطرنشان ساخت که مولانا به شدت تقلید را نکوهش کرده است. زندگی در محیط بسته : زیستن در محیط محدود، بدون تعامل و داد و ستد فکری با جهان بیرون، نیز بستر تعصب را فراهم میسازد. مولانا در این باره گفته است: ده مرو، ده مرد را احمق کند عقل را بینور و بیرونق کند در ادامه برنامه آقای پاییز "جاوید" یکی از اشعار منسوب به حضرت مولانا را با شور و احساس خاصی دکلمه کردند. این دکلمه، فضای محفل را رنگی شاعرانهتر بخشید و حضار را بیش از پیش به جهان پرمعنا و روحانی نزدیک ساخت. سپس آقای شیوای شرق سخنان خود را با خوانش شعری از مولانا آغاز کردند: تاکه بیرنگی اسیر رنگ شد عیسوی با موسوی در جنگ شد ایشان با تفسیر این ابیات و دیگر اشعار مولانا، به بررسی دیدگاههای او درباره کثرتگرایی، پذیرش دیگران و تعامل انسانی پرداختند. آقای شرق توضیح دادند که مولانا تعصب و سختگیری را نشانهی «خامی» میداند و انسانها باید از این محدودیت اندیشه فراتر بروند. به گفته ایشان، مولانا انسان را چیزی جز باورها و برداشتهای خود نمیداند و برداشتهای محدود، منشأ اختلاف و قضاوتهای نادرست است. وی با اشاره به اینکه جهان و انسان از دید مولانا مانند درختی است که میوههای نارس نمیتوانند به درستی رشد کنند، افزود که سختگیری و تعصب انسانها از همین «خامی» ناشی میشود و پذیرش تفاوتها و رنگها، مسیر خردورزی و کمال انسانی را هموار میسازد. آقای شرق با بیان اینکه از نظر مولانا ادیان و باورهای مختلف باید به جای محدودیت و جداسازی، به وحدت در کثرت منجر شوند، گفتند: «هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من». این ابیات نشاندهنده این است که مولانا به برداشتهای متفاوت انسانها احترام میگذارد و باور دارد هر فردی با نگاه خود به حقیقت نزدیک میشود. وی تأکید کردند که نگاه مولانا کاملاً خردورزانه و زمینی است و جهانبینی او جدا از عرفان، بر سنجش، اخلاق و تعامل انسانی متمرکز است. مولانا معتقد است انسان باید مراحل رشد عقل و پختگی را طی کند و تعلق به دین، مذهب، رنگ، تبار یا جغرافیا مانع رسیدن به حقیقت نشود. آقای شرق در پایان سخنان خود خاطرنشان کردند که مولانا باور دارد گوهر و ماهیت اصلی همه ادیان و مسیرها یکی است و حقیقت نهایی در فهم انسان و تعاملات انسانی نهفته است. این سخنان، نگرش گسترده، روشن و انسانمحور مولانا را به مسائل اجتماعی، مذهبی و فلسفی برجسته ساخت و بر اهمیت پذیرش تفاوتها، تعامل و کثرتگرایی تأکید کرد. در بخش دیگری از برنامه آقای کریم پیکار، در ادامه سخنانش به بررسی یکی دیگر از ابعاد گسترده اندیشههای مولانا پرداختند و بر انسانگرایی در آثار او تأکید کردند. ایشان گفتند که مولانا همواره با انسانها سخن میگوید و میگوید: «ای انسان، تو متعالی خلق شدهای و باید خود را بشناسی». شناخت خود، به گفته آقای پیکار، زمینهساز رفتار نیکو و اعمال مفید است و موجب افتخار انسان به انسانیت خویش میشود. وی افزود که مولانا انسان را روحی سرگردان از خدا میداند که در کالبد آدمی محبوس شده و تمام غمها، عقدهها و ناراحتیها ناشی از همین جدایی است. به گفته آقای پیکار، در عصر مولانا با وجود شرایط سخت ظلم و ستم، او همواره فریاد انسانی سر میداد و پیامی اخلاقی و انساندوستانه برای مردم زمان خود داشت. ایشان در پایان سخنان خود تأکید کردند که شرایط امروز جهان نیز نیازمند مداوای تعصب و احیای انسانیت است و پیام مولانا باید برای نجات ارزشهای انسانی به گوش همگان رسانده شود. در ادامه برنامه، دکتر سید حسین فصیحی دوباره به سخنرانی پرداختند و ابتدا به عدم آگاهی مردم افغانستان نسبت به مولانا و آثار او اشاره کردند. ایشان بیان کردند که ادیبان، شاعران و اهل فکر و اندیشه نتوانستهاند اقدامات قابل توجهی برای معرفی مولانا انجام دهند. سپس دکتر فصیحی به راههای رهایی از تعصب در اندیشه مولانا پرداختند. به گفته ایشان، مهمترین راهها شامل شکستن محدودیتهای فکری و اجتماعی، بیاعتنایی به یقینهای روانی و پذیرش نوگرایی و نو شدن است. وی با اشاره به ابیات مولانا، تأکید کردند که نوگرایی در اندیشه مولانا نقش اساسی دارد و انسان را به تحول، تجدد و رشد فکری و معنوی فرا میخواند، فارغ از محدودیتهای زمانی و مکانی. در قسمت پایانی برنامه، تعدادی از شرکتکنندگان از مهمانان برنامه سوالاتی مرتبط با موضوع محفل پرسیدند. هر یک از مهمانان با دقت به پرسشها پاسخ دادند و توضیحاتی کامل ارائه کردند که نکات مهم اندیشه مولانا، مفاهیم انسانگرایی، کثرتگرایی و راههای رهایی از تعصب را روشن ساخت. این بخش موجب شد تا تعامل میان سخنرانان و حضار افزایش یابد و محفل حالتی زنده و پویاتر پیدا کند. این برنامه فرصتی بود برای آشنایی بیشتر با اندیشهها و آثار حضرت مولانا، تقویت انسانگرایی و خردورزی، و روشن شدن راههای رهایی از تعصب. همچنین تعامل میان سخنرانان و شرکتکنندگان موجب شد پیامهای اخلاقی و فرهنگی مولانا به شکل ملموس و تأثیرگذار منتقل شود.
ما ...