جایگاه فردوسی در احیای زبان و فرهنگ پارسی

پنجشنبه 1 خرداد 1404
85 بازدید
جایگاه فردوسی در احیای زبان و فرهنگ پارسی

نویسنده : محمدامین فرهنگ‌پور

        از فردوسی می‌توان به‌عنوان استاد بی‌همتای شعر و خرد پارسی، بزرگ‌ترین حماسه‌سرای جهان و  فرزند دانا و فرزانۀ خراسان بزرگ یاد کرد. فردوسی یکی از قله‌های بلند ادب و اندیشۀ فارسی و یکی از  دل‌برانِ جهانِ سخن است.
شاهنامۀ فردوسی اثر بزرگ، ماندگار و گران‌سنگ او نه‌تنها میراث جاویدان ادبی و فرهنگی مـردم و زبان ما در منطقه به‌شمار می‌رود، بلکه یکی از شاه‌کارهای جهانی و بزرگ‌ترین حماسۀ عالم شناخته شده است. به‌همین دلیل است که شاهنامه را تا کنون به بیش‌و‌کم سی زبان دنیا ترجمه کرده‌اند.
شاهنامه، دانش‌نامه‌یی از مفاهیم و واژه‌گان نغز، ناب و سرۀ زبان فارسی‌دری با عالی‌ترین شکل و محتوا است که در درازای هزارسال هنوز هم غنای فرهنگی این زبان را در کمال شیوایی و رسایی حفظ کرده است. سرودۀ پرغرور فردوسی که خود شرح حال این مجاهدت علمی و فرهنگی‌ است، گواهی‌ست بر عزم راسخ و عشق دیرپای او به زبان و فرهنگ سرزمینش:
بسی رنج بردم بدين سال سی	عجم زنده کردم بدين پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند	که از باد و باران نيابد گزند
بناهای آباد گردد خراب		ز باران و از تابش آفتاب
فردوسی بزرگ، حقایق دینی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، ملّی، فلسفی، اخلاقی و حماسی را در متن این شاه‌کار بزرگ با چنان اسلوب حکیمانه جابه‌جا کرده‌است‌ که آن‌را می‌توان یک گنجینۀ کامل حکمت و دانش خواند. چنان‌که سوزنی سمرقندی، شاعر بزرگ قرن ششم،  شاهنامۀ فردوسی را، «فردوسِ حکمت» خوانده است.
در ستایش حکیم فردوسی همین بس که او نه‌تنها زبان پارسی را از خطر فراموشی و زوال رهانید، بلکه گنجینه‌یی جاودان از فرهنگ، خرد و هویت ملی برای نسل‌های پسین به یادگار گذاشت؛ میراثی که هم‌چنان روشنی‌بخش راه فرهنگ‌دوستان و اندیشوران است.
حکیم بزرگ و دانای طوس با آفرینش این اثر بزرگ، جایگاه مهم و محوری در سنت اندرزنامه‌نویسی سیاسی در تمدن اسلامی دارد. به حق او یکی از بزرگ‌ترین شاعران ادبیات فارسی است که به مقولۀ «پند و اندرز» در قالب ابیات شیوا و پر مغز توجه بسی ویژه داشته‌است. به همین سبب، نظریۀ فردوسی در عرصۀ سیاست، بیش ازآن‌که مبتنی بر تأملات انتزاعی و فلسفی باشد، حاصل درنگ و تأملی ژرف در روابط و مناسبات سیاسی زمانه است. ازاین‌رو، دستگاه فکری و بینش سیاسی او قرابت بیش‌تری با سنت «سیاست‌نامه‌نویسی و اندرزنامه‌نگاری» دارد؛ سنتی که به بررسی قدرت، شیوه‌های کسب آن و راه‌های حفظ و تدبیر آن در چارچوبی عملی و اخلاق‌مدار می‌پردازد.
فردوسی بزرگ در ضمن پرداختن و ارزش‌گزاری به جایگاه والای اندیشه، دانش، خرد، هوشمندی، هنر و حماسه،  به اخلاق و عدالت نیز توجه بسیار داشته است. در نگاه او، اخلاق نه حاشیه‌یی زینتی بر سیاست، بلکه بنیاد و جوهر آن است. او در شاهنامه نشان می‌دهد که سیاستِ جدا از اخلاق، به بیداد، فروپاشی و نابودی می‌انجامد و اخلاق جدا از سیاست، به آرمان‌هایی انتزاعی و بی‌ثمر تبدیل می‌شود. به‌همین دلیل، دراین اثر سُتُرگ، فرمان‌روای شایسته نه‌تنها باید قدرت و نیروی نظامی داشته باشد، بلکه باید هم‌زمان از فرّه ایزدی (مشروعیت الهی)، خرد (تشخیص درست) و داد (عدالت) برخوردار باشد. این سه‌عنصر، پایه‌های مشروعیت و پایداری فرمان‌روایی به‌شمار می‌روند.
چرا فردوسی پس از گذشت هزارسال هنوزهم برای ما مهم است؟  فردوسی نه فقط یک شاعر، بلکه معمار هویت ما است. در دورانی که زبان فارسی در خطر نابودی بود، فردوسی با آفرینش شاهنامه، نه‌تنها زبان فارسی را زنده کرد، بلکه روح فرهنگی، اخلاقی، و تاریخی سرزمین‌مان را در قالبی ماندگار بازآفرید.
امروز، پس از هزارسال، ما دوباره در موقعیتی ایستاده‌ایم که با معضلاتی چون  بی‌هویتی، بحران معنا، سطحی‌گرایی فرهنگی و فروپاشی ارتباط نسل‌ها مواجه استیم. در چنین وضعیتی، بازگشت به فردوسی نه یک بازگشت نوستالژیک، بلکه ضرورتی برای «بازسازی  اندیشۀ کهن و هویتی پویا» است. فردوسی به ما می‌آموزد که چگونه می‌توان با «اخلاق و خرد» زیست، حتا در دل بحران و آشوب؛ و چگونه «سیاست را با عدالت» در آمیخت.
در جهانی که هویت‌ها به کالا، انسان‌ها به مصرف‌کننده/ ماشین و فرهنگ به سرگرمی تقلیل یافته‌اند، اندیشۀ فردوسی فرصتی‌ است برای بازگشت به ریشه‌هایی که ما را از «هم‌رنگی با بیگانه‌گی» نجات می‌دهد.
							    

مقاله ها

شبکه اجتماعی

نشانی کوتاه : www.khanemawlana.org

مطالب مشابه

جمعه 1 فروردين 1404