ما ...
نویسنده : عبدالله دانش "مسوول مستندات"
سرزمینِ بودا، سرزمین افسانهها، شگفتیها و سرزمین عشق و مهر بامیان یکی از ولایت های مرکزی افغانستان است که با داشتن تندیس های بزرگ و آثار فراوان باستانی، شهرت جهاني يافته است. زیباییها و جاذبههای طبعی بامیان، پژوهشگران، باستان شناسان و سیاحان زیادی را از دور دستهای جهان به تماشای خود میکشاند. نام بامیان، با آثار مشهوری، همچون مجسمههای بودا، مغارهها، شهرضحاک، شهرغلغله، بندامیر و چندین مکان دیگر باستانی گره خورده است. مجسمههای بودا در بامیان، اشاره به تندیسهای بزرگی در دل کوه های این ولایت دارد. بنای ایستاده این مجسمههای تاریخی در کنارههای صخرهیی، هنگام ترویج آیین بودایی در افغانستان، در دره بامیان کنده کاری شده است. تندیس بزرگ با ارتفاع 53 متر صلصال نام داشت و تندیس کوچک، با 35 متر ارتفاع شهمامه نامیده میشد. صلصال و شهمامه این دو مجسمه مرد و زن، در کنار مجموعهیی از بناهای تاریخی در این محل، برای مدتهای طولانی از جاذبههای اصلی گردشگری در افغانستان بودند. برخی از تاریخ نگاران و باستان شناسان میگویند: تندیس کوچک شهمامه در سال ۵۰۷ میلادی و تندیس بزرگ صلصال در سال ۵۵۴ میلادی ساخته شدهاند. این دو تندیس، نشاندهندهی سبک کهن هنر یونانی و بودایی بوده که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشتهاست. اما برخی دیگر از باستان شناسان باور دارند که این بناها در بین سالهای ۳۰۰ و ۴۰۰ میلادی ساخته شدهاست. بعضیها هم با دقت بیشتر میگفته اند که مجسمه بزرگ بودا در قرن پنجم میلادی و مجسمه کوچک درنیمه دوم قرن سوم میلادی ساخته شده اند. بتهای بامیان را گاهی صلصال و شهمامه و گاه سرخ بت و خنگ بت میگویند، سرخ بت را عاشق و مرد، خنگ بت را مشعوق و زن گفته اند. شماری آنها را به بودا نسبت میدهند و شماری دیگر این را رد کرده میگویند: بودا زن نداشت و به همین سبب بودا بوده نمیتواند. افغانستان از اولین سرزمین های بود که در آن بودا به حیث مظهر آرامش، زیبایی، مهربانی در فرم بشر اما کامل و بی ترین عیب تراشیده شد. بوداییان بر حسب چهار حقیقت شریف بودیسم که: عشق و محبت (متا)، ترحم و شفقت(کارونا)، خیر خواهی(مدیتا)، و شکیبایی(اپیکا) میباشد، از بودا الهام می گرفتند. گفته میشود که پیش از حاکمیت دور اول طالبان نیز، مجسمههای تاریخی بودا ضربه و آسیبهای فراوانی دیده بودند. مسلمانان عرب اولین بار در زمان حجاج بن یوسف بر بامیان تسلط یافتند و تعداد زیادی از معابد و مجسمههای آن را با زیور آلات و اشیای قدیمی را به غنیمت بردند. چنگیز خان در سال ۱۲۲۲ اورنگ زیب در سال ۱۶۸۹ و عبدالرحمان خان در سال ۱۸۹۲ میلادی هر کدام به نوبه خود برای تخریب این دو مجسمه تلاش کردند و بر پیکر آنها صدماتی وارد ساختند. اما سرانجام؛ در روز نهم مارچ سال ۲۰۰۱ میلادی، جنگجویان طالبان به فتوای ملامحمد عمر به روی مجسمههای غولپیکر بامیان آتش گشودند. شامگاه یازده مارچ بود که از صلصال و شهمامه تنها دو حفره باقی ماند و مشتی از خاک. نهادها و شخصیت های علمی و فرهنگی در داخل و خارج از کشور، تخریب دومجسمه های شهمامه و صلصال را توسط طالبان یک فاجعه فرهنگی دانسته و به شدید ترین الفاظ نکوهش کردند. هرچند سازمان یونسکو اعلام کرد که تندیس بزرگ صلصال و شهمامه را بازسازی میکند، اما سقوط نظام و تحولات زود هنگام در کشور این فرصت را از مردم گرفت. موجویت مجسمه های بودا در بامیان، در رونق صنعت گردشگری و جذب سیاهان تاثیر به سزایی داشت، هر چند طالبان قامت رسای صلصال و شهمامه را شکستند و با خاک کشیدند، اما این ولایت باستانی و خوش آب و هوا، افزون براین دو مجسمه، صدها اثر و مناظر طبیعی را دل خود جای داده که سالانه پای هزاران گردشگر داخلی و خارجی را به سمت خود میکشاند و بامیان همچنان شکوهمند و با عظمت باقی میماند