در افغانستان، وقتی از وضعیّت زنان سخن گفته میشود، اغلب نخستین تصویر ذهنی، زنانی است که با بُرقع اجباری (چادری که ویژۀ زنان افغانستان است) در ذهن ما مجسّم میشود. اما این تصویر، تنها بخش کوچکی از واقعیّت تلخ و چند لایهیی است که زنان افغانستان با آن روبهرو هستند. آنچه امروز در افغانستان جریان دارد، فقط تحمیل حجاب نیست؛ بلکه جنگیست علیه بودنِ زن یا زنبودن. حجاب اجباری، نماد است؛ اما آنچه زیر این نماد پنهان شدهاست، حذف سیستماتیک زنان از فضا آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و حتا عاطفی میباشد. مسأله تنها پوشاندن مو یا چهره نیست؛ بلکه خاموشساختن صدا، نادیدهگرفتن فکر و تصمیم و حضور زن است. زن، در افغانستان امروز، نهفقط از تحصیل محروم شدهاست، بلکه از تعریف خود بهعنوان یک انسان نیز محروم است. سیاستهای حاکمان فعلی در دوسال گذشته نشان دادهاست که هدف، تبدیل زن به موجودی غایب از صحنهٔ جامعه است؛ کسی که فقط باید باشد، ولی دیده نشود. یعنی فکر نکند، نپرسد و چیزی نخواهد. وقتی دختری نمیتواند به مکتب برود، این فقط نقض حق آموزش نیست؛ بلکه محرومیت از آینده است. وقتی زنی اجازه ندارد بدون محرم از خانه خارج شود، این فقط محدودیت فیزیکی نیست؛ بلکه زندانیکردن اراده و انتخاب است. وقتی از زنان خواسته میشود سکوت کنند، نپرسند و نخواهند، این فقط یک سیاست دینی یا فرهنگی نیست؛ بلکه نوعی شخصیتزدایی از نوع زن است. در چنین یک جامعهیی، مسألۀ زنبودن از ظاهر فراتر میرود؛ به جوهرۀ وجود حمله میشود. طالبان و امثال آنان از موهای زن نمیترسند؛ بلکه از اندیشهٔ آزاد او هراس دارند. نمیخواهند فقط لباسش را کنترول کنند؛ بلکه ذهن و زبان و آیندهاش را هم باید مصادره کنند. این بحران، جهانی است. حتا در جوامعی که مدرنتر به نظر میرسند، زنبودن همچنان با هزینههای پنهان و آشکار همراه است؛ اما در افغانستان، این بحران در اوج آن قرار دارد. زنبودن را درافغانستان، بهخودی خود تبدیل به تهدیدی برای نظم سیاسی، دینی و مردانه کردهاند. بنابراین، در تحلیل وضعیت امروز زنان افغانستان، نباید تنها به موضوع حجاب بسنده کرد؛ باید دید که پشت پردۀ این اجبار، چه ترسی از زن وجود دارد. باید فهمید که این جنگ، نه فقط علیه پوشش، بلکه که علیه هویت و جنس زن است. تا زمانیکه زنبودن درافغانستان خود یک چالش باشد، هیچ آزادی کاملی حاصل نخواهد شد و اگر جهانیان واقعاً نگران زنان افغانستاناند، باید صدای خود را از سطحِ ظاهر، به عمقِ مسأله برسانند.
ما ...