وقتی شوهر می‌میرد زن هم باید بمیرد: روایت زنده به گور شدن زنان بیوه

سه شنبه 31 تير 1404
319 بازدید
وقتی شوهر می‌میرد زن هم باید بمیرد: روایت زنده به گور شدن زنان بیوه

نویسنده : کوکب اقبال

        بعضی از درد ها هست که در هیچ کتابی آنرا نمی نویسند، هیچ رسانه‌ای نمی آید تا باز اش کند، و هیچ دولتی هم نمی‌خواهد برایش کاری بکند. 
یکی از آن درد های خاموش و فراموش شده زندگی زنان بیوه است، بخصوص در کشور ما جایی که مرگ یک مرد نه پایان یک زندگی است بلکه شروع یک جهنم برای زن است.
وقتی یک زن بیوه می‌شود جامعه می‌گوید "دیگر وقتش رسیده که محو شوی، کم رنگ شوی، دیگه نباید بخندی، نباید آرایش کنی، نباید عشق بخواهی.........." می‌گویند که تو باید فقط اولاد هایت را بزرگ کنی، آن‌هم با هزاران بدبختی و بدون کمک، بدون حمایت. حتی اگر بخواهی دوباره ازدواج کنی هزاران حرف و تهمت پشت سرت است و بخصوص اگر طفلی داشته باشی ازدواج را که باید کلا فراموش کنی چون می‌گویند شرم و حیا ندارد ازدواج می‌کند و از خدا نمی‌ترسد و طفل را به ظلم پدر اندر واگذار می‌کند.
این مقاله داستان من و هزاران زن بیوه‌ی دیگر زنده به گور شوه است. زنان، مادران و انسان‌هایی که جامعه فقط به یک نقش محدود شان کرده و حق زندگی را ازشان گرفته است.

همیشه با خود می‌گویم بیوه بودن یعنی تنها بودن:
در کشور ما، وقتی یک مرد از دنیا می‌رود، همه دوست، فامیل و خویشاوندان برای چند روز می‌آیند برای تسلیت و غم شریکی و فاتحه می‌خوانند و دوباره می‌روند.
ولی زن آن مرد فوت شده تازه اول بدبختی اش شروع شده چون از آن روز به بعد دیگه حتی در خانه خودش هم احساس امنیت نمی‌کند. اگر خانه شوهرش باشد، کم کم نگاه های سنگین خانواده شوهر شروع می‌شود. 
می‌گویند: حالا چی میکنی؟ دوباره عروسی میکنی؟ یا کودکت را بسپار برای ما و برو پی زندگیت یا حتی بدتر بیا با ایورت (برادر شوهرت) ازدواج کن. چون اینگونه هم کودکت در خانه‌ی پدرش و نزد تو میماند و هم آبروی ما حفظ می‌شود.
زنی که فقط شوهرش را از دست داده گویا همه چیز اش را از دست داده. امنیت اش را، احترام اش را، اختیارات اش و حتی کودک اش را. چون در جامعه‌ای که زن بدن مرد پشتیبان حساب نمی‌شود، زن بیوه نه حق تصمیم دارد و نه حق اعتراض.
چون اگر زن بیوه بخواهد که یک چادر رنگی بپوشد یا یک کمی آرایش کند و لبسرین پر رنگ بر لب بزند، مردم حتی زنان هم جنس خودش با تعجب و قضاوت نگاهش می‌کنند که: این زنکه بی شرم شوهرش که مرده حالا برای کی آرایش میکند؟ وای شوهرش که یک سال هم نمیشه مرده چرا رفته عروسی؟ چرا میخنده؟ 
ولی هیچ کس نمی‌پرسد که این زن چقدر گریه کرده، چقدر شب ها بدون همدم خوابیده، چقدر تنهایی کشیده و چقدر از درد هایش جز خدا با کسی دیگر حرف نزده.
بله، جامعه نمی‌بیند که آن زن، هنوز یک انسان است، با دل، با احساس، با امید به آینده.
ولی نه، او فقط یک بیوه است کسی که باید خودش را فراموش کند.

ولی یک حرف دیگر هم است که حتی اقتصاد علیه زن بیوه است.
در کشوری مثل افغانستان، بیشتر زن‌ ها شغل با درآمد ندارند. یا حتی برایشان اجازه کار داده نمی‌شود.
حالا تصور کنید که یک زن بیوه بدون درآمد، بدون حمایت دولتی با یک یا دو و یا حتی بیشتر دو سه. کودک قرار است چگونه زندگی کند؟
مجبور است کار های سطح پایین انجام بدهد و حتی گدایی.
بعضی از این خانم ها حتی بخاطر فقر و فشار اقتصادی، تن به ازدواج اجباری میدهند. با مردی که دوست اش ندارند، فقط چون راه دیگری ندارد و عده‌ی هم قربانی خشونت می‌شوند، چون جامعه‌ای که به زن بیوه پناه نمی‌دهد، فقط ازش سواستفاده هم می‌کند.
سوال من است است که: چرا اینقدر سخت است که درک کنیم که یک زن بیوه، هنوز زن است؟ هنوز احساس دارد، هنوز حق زندگی دارد؟
آیا فقط بودن یک مرد می‌تواند به یک زن احترام بدهد؟
زن بیوه باید بتواند آرایش کند، بخندد، عاشق شود، دوباره ازدواج کند، و یا هم اصلا نکند!
آن هم باید حق انتخاب داشته باشد.
آن هم به مثل بقیه از خانم ها دل دارد، خواسته دارد، حق دارد که بدون قضاوت و تحقیر، زندگی کند.

ما در جامعه ما بیشتر از درد کار و فشار نان آوری و هزاران کار دیگر از مرد ها می‌گوییم، ولی زن‌ ها مخصوصا زنان بیوه، سالهاست که در سکوت زنده به گور می‌شوند.
زنانی که جامعه، خانواده، سنت، فقر و قضاوت ها از همه طرف سمت شان حمله می‌کند.
وقت اش است برایشان گوش داده و حق انتخاب بدهیم.
یک زن فقط به خاطر اینکه شوهرش مرده نباید زندگی اش را تمام شده ببیند.
بیوه بودن جرم نیست، ضعف نیست، یک موقیعت است، یک وضعیتی که باید با حمایت، با احترام و آزادی، برایش نگاه شود.
اگر ما بخواهیم آینده‌ی بهتر بسازیم، باید از همین حالا شروع کنیم.
زن های بیوه فقط مادر نیستند، همسر نیستند.
آنها زن هستند، و حق زندگی دارند.
				    

مقاله ها

شبکه اجتماعی

نشانی کوتاه : www.khanemawlana.org

مطالب مشابه