ما ...
نویسنده : فرزانه کریمی
بسیاری از حقوق زنان هنوز در کشورهای زیادی رسمن و قانونن محدود هستند و زنانی که بر خلاف این قوانین عمل کنند مجرم محسوب میشوند. مسافرت یک مادر همراه فرزنداش جرم محسوب میشود، این در صورتیست که نامهی اذن پدر را همراه نداشته باشد و ساکن یک کشور اسلامی نظیر ایران یا افغانستان باشد. طلب حق تحصیل در افغانستان نیاز به سنگر گیری و مبارزات مخفی و زیر زمینی دارد، زنی که خواهان حق انتخاب در ازدواج یا حتی تجرد گراست لابد در پی شکستن رسوبات سنن گذشته و همچنان یک بدعت گذارِ منفور است، در جایی اما "سرمایه" زن را به یک کالای به تمام معنا عروسکی و مصرف گرا تبدیل میکند یا آنچنان درگیر بدست آوردن حق کار و استقلال مالی میشود که اصطلاحن از آن طرف بام افتاده، زن غربی زیر چتر سرمایه خفه میشود و زن شرقی عمدتن زیر چتر بنیادگرایی و جریانهای رادیکال دینی که البته هردوی اینها به هم وابسته و در عین حال تقویت کنندهی یکدیگر هستند. در این میان جنبشهایی تحت عناوین جذاب و رادیکال بلای جان دیگری برای زنان میشوند و خواستهای عجیبی مطرح میکنند که گاهی شبیه یک خیمه شب بازی مضحک بنظر میرسد، بعنوان مثال: تمام حق خواهیها به "حق تعلیم" تقلیل داده میشود آنهم با مسامحت وچشم پوشی. در این برههی زمانی حساس و سرنوشت ساز جایی که کارد به استخوان میرسد و زنان خواهان مرزبندیهای مشخص نه تنها با جریانهای دینی بلکه با سلطهی استثمارطلبانه و امپرپالیستی غربی هستند نیاز شدیدی به دورنمای تاریخی داریم، نیاز به طرز فکری که از خسارتهای رقت بار فکری و معنوی و جانی جلوگیری کند، طرز فکری برخاسته از مطالعات تاریخیِ معتبر که چرخهی ظهور، پیشرفت، انقیاد، تحریمگرایی و رها سازی را بدست بدهد، چه بسا این مطالعات باعث روشن سازی اذهان ما شده و ما را از نقش قربانیان منفعل که نیاز به ناجی داریم رها سازد. درنگی کوتاه بر کتابی ارزشمند از سیلویا فدریچی، فمنیست- مارکسیست ایتالیایی با عنوان "کالیبان و ساحره" این امکان را بما میدهد که از گدایی کردن آزادی به بهای جنگ و تقویت نیروهای جهادی و ..از غرب بپرهیزیم. این کتاب پژوهشی تاریخی و کمیاب پیرامونِ گذاراز فئودالیسم به سرمایه داری با چشمانداز فمنیستی به مسئلهی مهم "ساحره کُشی" در اروپای سدههای شانزده و هفدههم میپردازد. با کمک این کتاب میتوانیم ساحرههای نسل خود را بشناسیم و تنهایشان نگذاریم، ساحرههای عادی یا مبارز. زنهایی که برخلاف نظم موجود عمل کرده وپایههای حاکمیت را میلرزانند، قدرتهای موازی که به مردم وعدهی راههای بدیلی برای کسب درآمد یا سرپیچی از ساعات طولانی کار میدهند، سرپیچی از قواعدی که توسط انسانها برای انقیاد انسانها به میدان آمده است. کتاب برعلاوهی "درآمد" در پنج فصل و 427 صفحه تنظیم شده است. دراین کتاب مسئلهی "بدن" که همیشه درمرکز سیاست گذاریهای حُکام قرار داشته است واکاوی شده و روند سلطه بر بدنهای "شورشی و بدعت گذار" را بررسی میکند." به نظرِ مرد، زن کالایی قطعه قطعه شده بود که احساسات و انتخابهایش به ندرت درک میشد:سر و قلبش مجزا از کمر و دستها و منفصل از رحم و واژناش بود، کمر و عضلهاش در خدمت کار روی زمین. و دستانش ملزم به تر و خشک کردن و رسیدگی به مرد سفید.. واژناش که برای لذت جنسی مرد استفاده میشد، دریچهای بود به رحماش.. مکانی برای سرمایه گذاری مرد سرمایه گذاری مرد کنشی جنسی میشود و به دست آوردن بچه، اضافهی انباشت شده.. " نوشتهی نشانی شده، مربوط آغازفصل دوم کتاب است که داستانی آشنا را در ذهن ما تداعی میکند. مرور این گذار تاریخی بما امکان واضحتر دیدن پراکنده و خنثی سازی نیروی پرولتاریا به روشهای مختلف استبدادی را میدهد، درخواهیم یافت هیچ نیرو ونظام استبدادی همیشهگی و جاودان نیست و حملهی هر روزهی حُکام امروزی افغانستان به "زنان"نیز فروپاشی و پایانی خواهد داشت. فدریچی استدلال میکند، تا زمانی که سرمایه نیاز به رام کردن افراد، انداختن هراس در دل آن ها و خنثی سازی نیروهای پرولتاریا دارد سرکوب را ادامه می دهد و پس از آن تلاش حکومت برای "مقابله" با ساحره کشی جریان پیدا میکند. این یعنی جانِ انسان ها در خدمت سرمایه قرار میگیرد و این سرمایه و حکومت دیکتاتوراست که مصلحت شدت قوانین سرکوب گرایانه را میسنجد. فصل آخر کتاب اما نفسی تازه میگیریم و به مقاومت میپردازیم. فدریچی در اینجا از جنبشهای برابری طلبانه، حق رأی و حقوق مربوط به "بدنها"ی زنان از جمله حقوق باروری میگوید.مطالعهی این کتاب را به تمام زنان آزاده و مبارز افغانستان توصیه کرده و امیدوارم زنان افغانستان در پرتو دانش بتوانند به اقدامات امروزشان بصورت ژرفتری بیاندیشند.