ما ...
نویسنده : قدسیه فایق
من به عنوان یک دختر افغانستانی شاهد بسیاری از وقایع تبعیض آمیز علیه دختران و زنان در افغانستان بوده ام که در این مقاله به تفصیل به آن پرداخته ام. تبعیض جنسیتی به چه معناست؟ تبعیض جنسیتی به معنای هر نوع تعصب یا نابرابری بر أساس جنسیت یا هویت جنسیتی فرد است، یا تبعیض جنسیتی به معنای عدم تساوی زنان و مردان در بهره مندی از امکانات و فرصت ها،ست که این نابرابری جنسیتی زنان را از حقوق اساسی ایشان بالاخص حق تحصیل محروم نموده است. تبعیض انواع مختلفی دارد که یکی از آنها تبعیض جنسیتی علیه زنان است که این مقاله روی آن می چرخد، که اینک میپردازم به موضوع اصلی که همانا تبعیض جنسیتی علیه زنان درافغانستان است: افغانستان یکی از کشورهای سنتی و از جمله کشورهای جهان سوم است که زنان از بدو تولد الی مرگ در آن با تبعیض جنسیتی دست و پنجه نرم می کنند که این تبعیض از درون خانواده ها شروع می شود، جایی که آنان به دنیا می آیند، که در اکثریت خانواده های افغانستانی تولد یک دختر مایه ننگ و سرافگندگی خانواده به ویژه پدر خانواده محسوب میشود، از همان دوران کودکی که دوران حساس و آینده ساز برای یک دختربشمار می آید، خانواده ها برای فرزندان دختر و پسر حقوق مساوی قایل نمی شوند. که این نوع برخورد دوگانه در قبال دختران بر شخصیت دختر تأثیر منفی می گذارد که می تواند مانع رشد شخصیتی آن در آینده شود، به طوری که این عمل باعث عدم اعتماد به نفس دختران در بزرگسالی می شود و آنها را از ورود به جامعه بزرگتر خارج از جامعه کوچک خانواده باز می دارد. حتی در اکثر خانواده های افغانستانی، دختران در سنین کودکی توسط والدین خود مجبور به ازدواج می شوند و کودک همسری امر رایج است، به ویژه در ولایات دوردست افغانستان که این اقدامات ناشی از تبعیض و تعصب علیه دختران و زنان است. تبعیض به اشکال مختلفی بروز می کند، بعنوان مثال : برتر دانستن مردان نسبت به زنان و نادیده گرفتن شایستگی و ظرفیت زنان که خود از بارزترین نوع تبعیض است، اما متأسفانه از نظر اکثریت مردان جامعه این امر عادی تلقی می شود نه تبعیض، اما برای یک زن نادیده گرفتن شایستگی و انکار حضور او در جامعه عملی است رنج آور و آزاردهنده که تا حد امکان او را معذب می سازد، یا بعنوان مثال، گفته می شود زنان شاغل بر اساس ظرفیت ها و توانایی های فردی به وظایف محول نمی شوند، بلکه بر اساس جنسیت خود استخدام می شوند، که این نشان دهنده بدترین نوع تبعیض و تعصب نسبت به یک زن است، که زنان در تمام مراحل زندگی شان در جامعه مردسالار افغانستان مانند مکان های چون: مکان های شغلی، مدارس، دانشگاه ها و بسیاری از مکان های دیگر با تبعیض جنسیتی مواجه هستنند. متأسفانه این دیدگاه جنسیتی در مورد زنان در افغانستان به این زودی ها از بین نمی رود، زیرا دیدگاه جنسیتی نسبت به زنان مانند آمپولی بر اذهان عامه تزریق شده است و با خون و پوست و گوشت آنها عجین شده است و سال ها طول می کشد تا اصلاح اندکی بوجود آید و نیاز به برنامه طولانی مدت برای تغییر ذهنیت عمومی دارد. در افغانستان زنان اغلب با القاب تحقیر آمیز مانند جنس دوم، ضعیفه یا سیاه سر خطاب می شوند که این القاب خلأ شخصیتی را در بیشتر زنان ایجاد نموده و روحیه زنان را تضعیف می کند، به طوری که نمی توانند به درستی به اهداف خود دست یابند، حتی ذکر نام زنان در ملاء عام مایه شرمساری مردان خانواده است و زنان را به نامهای مردان خانواده شان معرفی می کنند، مانند: مادر احمد، خواهر احمد، دختر احمد، و هیچکس جرأت نمی کند در مقابل مرد بیگانه نام دختر یا مادرش را صدا بزند، در حالی که نام ما هویت ما،ست و مردان بصورت مغرضانه هویت ما را انکار می کنند، در واقع موجودیت ما را انکار می کنند که این نگرش ها نشان دهنده ی تبعیض و عدم تساوی زنان و مردان در جامعه سنتی افغانستان است، و این دیدگاه جنسیتی نسبت به زنان در هیچ نظام و رژیمی در افغانستان از بین نرفته و نخواهد رفت، تنها با این تفاوت که گاه دایره آن کوچکتر می شود و گاه گسترده تر، و در تمام ادوار تاریخ در افغانستان، زنان از ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق خود که از حقوق طبیعی یک انسان شمرده می شود، محروم شده اند. پس از تسلط طالبان بر افغانستان در 15 آگست سال 2021 میلادی، در مقایسه با دوره اول حکومت آنها که از سال 1996 الی 2001 بود، زنان به طور قابل توجهی توسط آنان به حاشیه رانده شدند و زن ستیزی آنها شدیدتر و وحشتناک تر شد، به نظر می رسد که اصول دولت آنها بر اساس انزوای زنان استوار است، زیرا شاهدیم که آنها درب مکاتب را بروی دانش آموزان دختر بستند، زمانی که آنها به قدرت رسیدند، زنان شاغل وظایف خود را از دست دادند. و از سوی طالبان اخراج شدند که خودم نیز یکی از آن زنان شاغل بودم که در دادگاه تمیز یا استیناف در شهر کابل در افغانستان کار می کردم، زمانی که طالبان کشور را به دست گرفتند، شغل ام را از دست دادم، حتی وطنم را از دست دادم و از کشورم آواره شدم، زمانی که در اولین سال تسلط ایشان در افغانستان بودم حتی به دختران و زنان اجازه بیرون رفتن بدون محرم را نمی دادند، حتی نفس کشیدن برای زنان افغانستانی تحت حاکمیت طالبان دشوار است و این اعمال مغرضانه. علیه زنان تأثیر عمیقی بر زندگی زنان دارد و نیاز به برنامه طولانی مدت برای حذف این تبعیض ها از هر جامعه زن ستیز است. طالبان به نحوی می خواهند حضور زنان را به طور سیستماتیک از جامعه حذف کنند که متأسفانه تا حدودی این اقدام غیرانسانی را علیه زنان عملی نمودند، مخصوصن بستن درب مکاتب بروی دختران در قرن بیست و یکم یک فاجعه بزرگ محسوب می شود و به نوعی ناقض اعلامیه جهانی حقوف بشر است که در سال 1948 میلادی تصویب شد، که ماده 26 آن به وضوح حق تحصیل را چنین بیان می کند: ۱. هر فرد حق تحصیل دارد. آموزش حداقل در مقاطع ابتدایی و پایه باید رایگان باشد. آموزش ابتدایی اجباری خواهد بود. آموزش فنی و حرفه ای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید به طور مساوی برای همه بر اساس شایستگی در دسترس باشد. ۲. آموزش باید در جهت رشد کامل شخصیت انسانی و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. باید تفاهم، بردباری و دوستی را میان همه ملتها، گروههای نژادی یا مذهبی ترویج کند و فعالیتهای سازمان ملل متحد برای حفظ صلح را پیش ببرد. ۳. والدین در انتخاب نوع آموزشی که باید به فرزندانشان داده شود، حق مقدم دارند. همانطور که همه مردم در سراسر جهان شاهد بوده اند که در آغاز حکومت طالبان، زنان افغانستانی علیه گروه طالبان اعتراضات و تظاهرات زیادی را راه اندازی نمودند که، طالبان به زنان معترض حمله کردند، بسیاری از معترضان و فعالان حقوق زن توسط طالبان گروگان گرفته شدند و مورد آزار و اذیت روحی و فیزیکی توسط آنها قرار گرفتند که، رفتار خشونت آمیز طالبان، زنان افغانستانی را از ایستادگی در برابر طالبان دلسرد ساخت که پیامد خوب و موثری برای زنان افغانستانی نداشت ، و محدودیت های طالبان بر زنان روز به روز شدیدتر می شد، گویا آن سرزمین تنها متعلق به مردان است نه زنان. راهکار ها به نظر من: اولین راه حل برای معضل ذکر شده، آگاهی دهی به زنان و مردان از طریق رسانه های اجتماعی یا هر راه موثر دیگری است، زیرا بسیاری از دختران و زنان افغانستانی از حقوق خود بی خبرند که حقوق طبیعی آنها تلقی می شود. زنان آگاه و تحصیل کرده وظیفه دارند دختران و زنان ناآگاه را از حقوق ایشان آگاه بسازند و به آنها در مورد برابری ایشان با مردان آگاهی بدهند، ما همه انسان هستیم و باید حقوق مساوی داشته باشیم، هیچ مردی برتر از هیچ زنی نیست و هیچ زنی بر هیچ مردی برتری ندارد، اما متأسفانه بسیاری از زنان افغانستانی حتی نمی توانند صدای خود را بلند کرده و حقوق خود را مطالبه کنند و به طرز وحشتناکی برخی از آنها حتی مردان را برتر از خود می دانند و هر نوع ظلمی را در حق خود تحمل می کنند و این دلیل بر عدم آگاهی آنان است که مستلزم آگاهی دهی برای آنان از هر راه مؤثری است. علاوه بر این باید نسل جوان و نسل آینده را طوری تربیت کرد که به حقوق مساوی اعم از حقوق وضعی و حقوق الهی که به آنها داده شده بطور برابر مستفید شوند و والدین نسبت به فرزندان خود تبعیض قائل نشوند و به پسران خود احساس برتری ندهند. که آنها فکر کنند برتر از دختران هستند، باید به آنها حقوق مساوی اعم از مادی و معنوی بدهند، والدین باید طرز تفکر پسران خود را نسبت به دختران و حقوق برابر آنها تغییر دهند. نتیجه گیری گرچه تبعیض جنسیتی یک مشکل جهانی است، اما از نظر شدت و خفت، در هر کشوری متفاوت است، در شرایط کنونی، زنان افغانستان با زنان هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیستند، زیرا در دست حاکمان ظالم در افغانستان گیر افتاده اند که نمی توانند. حتی صدای خود را بلند کرده و آزادانه حقوق خود را مطالبه نمایند و راهکارهای ذکر شده به تنهایی در شرایط کنونی موثر نیست، بنابراین برای برون رفت از این بحران نیازمند حمایت ها و مذاکرات جهانی هستند، و نمی توانند به تنهایی کاری انجام دهند. و نیاز به مداخله سازمان های بین المللی مانند: سازمان بین المللی حقوق بشر، جامعه جهانی و سایر سازمان های بین المللی که در زمینه حقوق و آزادی های بشر فعالیت می کنند دارند و نباید در این شرایط دشوار تنها گذاشته شوند.