ما ...
نویسنده : شبنم شهپر
روانشناسی مانند دریای بیپهنا رشتهها و شاخههای زیادی دارد. یکی از این شاخهها که در قرن نزدهم بوجود آمد رشته روانشناسی زنان است. تا قرن نزدهم مرکز بحث در روانشناسی، جنس مذکر بود. معمولا پژوهشها روی مردان انجام می¬شد و نظریهها هم مرد محور بودند. این وضعیت ناعادلانه زنان تنها در مورد علم روانشناسی نه بلکه در سایر جنبههای زندگی نیز صدق می¬کرد. مثلا در ساحه کار، حقوق کمتری دریافت می¬کردند، حق رای دهی نداشتند و حتا در بعضی از کشورها مانند انگستان زن بعد از ازدواج هویت خود را از دست می¬داد و اموالش مربوط شوهرش می¬شد. اما در قرن 19 اوضاع آهسته آهسته رو به تغییر گذاشت. همین بود که در اوایل قرن 19 توجه به تفاوتهای دو جنس در روانشناسی مورد توجه قرار گرفت و رشته خاصی تحت عنوان روانشناسی زنان روی کار آمد. از پیشگامان این رشته می¬توان به کارن هورنای که تقریبا همدوره زیگموید فروید بود نام برد. کارن هورنای با تمرکز به روی زنان، کار پژوهشی خود را در همین بخش آغاز کرد و بانی روانشناسی زنان محسوب گردید. او بیشتر تفاوت های دو جنس را مورد بررسی قرار داده و نظریه های جدیدی در این بخش مطرح کرد. کتاب او تحت عنوان روانشناسی زنان یکی از مشهورترین و معتبرترین منابع این رشته است. تعریف روانشناسی زنان روانشناسی زنان منحیث یک رشته رسمی و دانشگاهی تلاش دارد تا رفتار ها، احساسات، نیاز های زنان و تفاوت های روانشناختی بین مرد و زن را مورد بررسی قرار بدهد. این رشته به هویت جنسیتی زنان، تاثیرات اجتماعی و فرهنگی و چالشهای روانی که زنان با آن مواجه هستند می¬پردازد. روانشناسی زنان را به نام روانشناسی فمینیستی1 نیز یاد میکنند که بین سالهای 1960 و 1970 این رویکرد جدید که دید انتقادی به نظریهها و مفاهیم سنتی روانشناسی داشت و تمرکز بیشتر روی نابرابری های جنیستی را مطرح می¬کرد، بیشتر مورد توجه و بحث قرار گرفت. نظریات فمینیستی در درمان و کار مشاوره بعد از این سال ها مورد استفاده قرار گرفته و تغییرات چشم گیری را در بخش درمان بوجود آورد. اهمیت درک روانشناسی زنان درک روانشناسی زنان نه تنها برای روانشناسان و مشاورین، بلکه برای عموم مردم بسیار مهم تلقی می¬شود. فهم این رشته در تقویت برابری جنسیتی مفید واقع شده و باعث جلوگیری از رفتارهای تعبیض آمیز میشود، درک عمیق¬تر از رفتار، احساسات و نیاز های زنان و دوری از نظریههای تک جنسیتی باعث می¬شود تا در اتاق مشاوره و یا درمان، بهترعمل کنیم. دانستن روانشناسی زنان در ایجاد تغییر در دیدگاهها و مفاهیم سنتی و کلیشه¬ای ما را کمک می¬کند. اما در زندگی روزمره و برای افرادی که تخصص شان روانشناسی نیست نیز درک مطالب روانشناسی زنان خالی از سود نخواهد بود. ما با آگاهی از تفاوتها و مشابهتهای جنسیتی می¬توانیم روابط فردی بهتری داشته باشیم. با درک ابعاد روانی زنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی امکان دارد در صورت بروز چالشها و مشکلات، درک متقابل صورت بگیرد و از رفتارهای پرخاشگرانه و تعارضی رهایی یابیم. همچنان فهم این موضوع باعث میشود حمایت های اجتماعی منظم و موثرتری ایجاد شود و در کل رضایت مندی و شادی در جامعه پدید آید. عوامل فرهنگی و اجتماعی و روانشناسی زنان عوامل فرهنگی و اجتماعی در شکل دهی هویت، رفتار، احساسات، روابط زنان و رشد شخصیتی آن ها از نقش بسیار مهم و تاثیر حیاتی برخورد است. این عوامل می¬تواند نتایج مثبت و یا منفی در شکل دهی شخصیت زنان، هویت شان و حتا انتخاب های شان داشته باشد. ادوارد تی هال در دهه 1970 فرهنگ را تشبیه کرد به کوه یخ که میزان کوچک آن قابل روایت است و بخش بزرگی آن را ما قادر به دیدن نیستیم. او گفت ما فرهنگ را به صحبت کردن، طرز لباس پوشیدن یک جامعه و رفتار مردم آن خلاصه کردهایم در حالی¬که فرهنگ شامل ارزش ها، نگرش ها و ادراک ما نیز می¬شود که در سطح غیر قابل دید قرار دارد. پس فرهنگ با چنین گستردگی تاثیر گذاری بالای انسان ها از بحث بسیار مهم در روانشناسی زنان نیز برخوردار است. در این رشته بیشتر تمرکز بالای نقشها و کلیشههای سنتی شده است. مثلا در اکثریت جوامع؛ نقشهای تعریف شده برای خانمها نقشهای حمایوی، مراقبتی و خانگی است. و کلیشههای سنتی که برای زنان در نظر گرفتند احساساتی بودن، مهربان بودن، فداکار بودن و تابع بودن آن¬ها است. این وضعیت باعث شده که زنان کمتر به خودباوری برسند و از عزت نفس پایین¬تر برخوردار باشند. از طرف دیگر، جامعه از آغاز بشریت طوری پیش رفت که مردان را برای شکار و کشفیات جدید سوق داد و زنان را مشغول کشت و کار زمین های زراعتی و آماده کردن مغاره ها برای زندگی ساخت. این نقش ها تا جهان مدرن امروزی نیز بالای شخصیت زنان و مردان تاثیر گذار است. مشاغل مهم و رهبری به مردان تعلق می¬گیرد و شغل های پایین¬تر با حقوق کمتر به زنان واگذار می¬شود. مذهب، زبان و قوم عوامل دیگری است که تاثیرات بسزایی در روانشناسی زنان دارند و پرداختن به هر کدام این ها به یک مطلب جداگانه نیازمند است. که کوشش خواهد شد در آینده به بخش های مهم این مباحث پرداخته شود.